مدیر ایپابفا

دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی، آشنا با فرایند بازتولید متن به روش OCR، تولید کتاب EPUB ایپاب برای گوشی و تبلت، علاقمند به بازآفرینی و بازخوانی کتاب های قدیمی و قصه های خاطره انگیز

قصه کودکانه: کلاغ و مرغ خاله مهربان | با صدای بلند دیگران را اذیت نکنیم!

قصه-شب-کودک-کلاغ-و-مرغ-خاله-مهربان

روزی روزگاری کلاغی روی درختی آشیانه ساخت. این درخت نزدیک خانه‌ی خاله مهربان بود. همان خاله‌ی مهربانی که پیش‌ازاین قصه‌اش را برایت گفته‌ام. ظهر یکی از روزها که همه خواب بودند، کلاغ آمد روی دیوار خانه‌ی خاله مهربان نشست و بلندبلند قارقار کرد.

بخوانید

سنگ‌نورد کوچولو، کوهنورد قهرمان | آشنایی کودکان و نوجوانان با ورزش کوهنوردی

آشنایی با ورزش کوهنوردی سنگ‌نورد کوچولو، کوهنورد قهرمان (3)

من کوهنورد متولد شده‌ام. زیرا که پدر و مادرم هر دو کوه‌نوردند. از کودکی همراه آنان، با کوه و کمر آشنا گشته‌ام. هر بار که به کوه می‌روم با نادیده‌هایی چون این پل سنگی، سرچشمه‌های اصلی آب‌های شیرین، یخچال‌ها، برف و دیگر نادیده‌ها آشنا می‌گردم...

بخوانید

زینب دختر علی (ع)، زن انقلابی اهل‌بیت || زندگینامه کوتاه حضرت زینب سلام الله علیها

زینب دختر علی (ع)، زن انقلابی اهل‌بیت || زندگینامه کوتاه حضرت زینب سلام الله علیها 1

زینب (ع) دختر علی بن ابیطالب امیر مؤمنان (ع)، مادرش فاطمه‌ی زهرا (ع) دختر پیامبر خدا (ص) و برادران او امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، محمد بن الحنفیه و قمر بنی‌هاشم (حضرت عباس) (ع) می‌باشند.

بخوانید

قصه کودکانه آموزنده: سه فضانورد / نوشته: اومبرتو اکو | به تفاوت های یکدیگر احترام بگذاریم!

داستان فلسفی سه فضانورد نوشته اومبرتو اکو (2)

یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری، کره‌ای بود به نام زمین و روزی روزگاری کره‌ی دیگری بود به نام مریخ. این دو کره خیلی از هم دور بودند و دوروبر آن‌ها هم پر از ستاره بود و میلیون‌ها کهکشان.

بخوانید

داستان کودکانه و آموزنده: پدرام کوچولو و ملکه ابرها | آب را هدر ندهیم!

داستان کودکانه و آموزنده: پدرام کوچولو و ملکه ابرها | آب را هدر ندهیم! 2

پدرام کوچولو شیر آب را باز گذاشته بود و همین‌طور که داشت مسواک می‌زد، با دهان پر از کف به مادرش گفت: «مامان، توپمو بردار! می‌خوام امروز حسابی بازی کنم!» صدای مادرش آمد: «پس بیا بریم، بچه جون! پدر و خواهرت توی ماشین منتظر ما هستن!»

بخوانید