تبلیغات لیماژ بهمن 1402
قصه-کودکانه-شب-آدم-برفی-بدون-چشم

قصه کودکانه پیش از خواب: آدم‌ برفی بدون چشم

قصه کودکانه پیش از خواب

آدم‌ برفی بدون چشم

جداکننده متن Q38

ـ نویسنده: جانگ‌ شو
ـ مترجم: مریم خرم

به نام خدا

«زود باشید بیایید اینجا زود باشید!»

یک دسته بچه‌های قد و نیم‌قد باهم در حال بازی کردن و خندیدن بودند. یکی از آن‌ها با دیدن آدم‌برفی سفید و زیبا بچه‌های دیگر را خبر کرد تا بیایند و از نزدیک او را تماشا کنند.

«ببینید، چقدر زیباست، چقدر سفید است!»

آدم‌برفی با شنیدن این حرف‌ها خیلی خوشحال شد. اگر پا داشت، او هم مثل بچه‌ها بالا و پایین می‌پرید و خوشحالی می‌کرد.

یکی از بچه‌ها رو به بقیه کرد و گفت: «این دو زغال سیاه به درد چشمان آدم‌برفی می‌خورند، آن‌ها را در صورتش قرار بدهیم تا او هم چشم داشته باشد.»

«نمی‌خواهم، من زغال نمی‌خواهم!» آدم‌برفی پس از گفتن این حرف سرش را به عقب کشید. بچه‌ها با تعجب از او پرسیدند: «چرا زغال نمی‌خواهی؟»

او پاسخ داد: «تمام بدن من سفید است و زیبا، اگر دو تا زغال سیاه در صورتم قرار بدهید زشت و بدترکیب می‌شوم!»

بچه‌ها هم که دیدند اصرار فایده‌ای ندارد زغال‌ها را برداشتند و رفتند.

آدم‌برفی چون چشم نداشت، هیچ جا را نمی‌دید.

نمی‌دانست شب است یا روز. خیلی دلش می‌خواست قیافه بچه‌ها را ببیند و بداند آن‌ها چه شکلی هستند.

بعد از آن آدم‌برفی مدتی صدای خنده و شادی بچه‌ها را نمی‌شنید. فقط صدای باد را که هوهوکنان در حال گردش بود می‌شنید. خیلی احساس تنهایی می‌کرد. پس بچه‌ها کجا هستند؟ چرا نمی‌آیند تا به آن‌ها بگویم که پشیمان شده‌ام.

به ‌این ‌ترتیب روزهای زیادی را منتظر ماند. تا اینکه بالاخره یک روز از دور صدای خنده و شادی بچه‌ها به گوشش رسید. خوشحال شد و برق امیدی در دلش جرقه زد. بلافاصله فریاد زد: «من چشم می‌خواهم! من چشم می‌خواهم!»

بچه‌ها با شنیدن صدای آدم‌برفی به ‌طرفش دویدند و با خوشحالی دو زغال سیاه پیدا کردند و به‌جای چشمانش گذاشتند.

آدم‌برفی می‌توانست به‌راحتی اطراف را ببیند. بچه‌های شاد و خندان را می‌دید که بالا و پائین می‌پرند و به‌طرف هم برف پرتاب می‌کنند. غیرازآن می‌دید که چشمان بچه‌ها هم سیاه است و زشت هم نیستند. آدم‌برفی نگاهی به خودش انداخت. احساس کرد که زیباست بعد دقیق‌تر به بچه‌ها نگاه کرد و احساس کرد آن‌ها خیلی زیباترند.

the-end-98-epubfa.ir



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=45101

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *