تبلیغات لیماژ بهمن 1402
کاور جملات عاشقانه بخش 4

عاشقانه‌ها:«مجموعه جملات عاشقانه و احساسی» – بخش 4

عاشقانه‌ها:«مجموعه جملات عاشقانه و احساسی» – بخش 4

به نام خدا

منم و دلی که هر دم به کسی سپارم او را
چه کنم؟ نمی‌توانم که نگاه دارم او را
سخنی است در خیالم که نگفته‌ام به خود هم
زخود ار نهفته داری به تو می‌سپارم او را

جداکننده متن عاشقانه

من دو بار درست انتخاب کردم
یک‌بار وقتی فهمیدم عاشقت شده‌ام
یک‌بار وقتی فهمیدم عاشقش شده‌ای
مثل ساعتی خراب
که فقط ۲ بار زمان را درست نشان می‌دهد
خراب است دیگر

جداکننده متن عاشقانه

من تو را جور خاصی دوست دارم
تو مرا
یاد هیچ‌کس نمی‌اندازی

جداکننده متن عاشقانه

هیچ‌کس نفهمید چال گونه‌ام
رد دومین دکمه‌ی پیراهنت بود بعد از اولین قرارمان!

جداکننده متن عاشقانه

نه که فکر کنی برای خودم می‌گویم
اما
حیف تو نیست
که با من نیستی؟
«كامران رسول‌زاده»

جداکننده متن عاشقانه

رفتنت
انفجار هیروشیما بود
بعدازآن هر دوست‌داشتنی در من به دنیا آمد
ناقص است
«محمد حسينخانی»

جداکننده متن عاشقانه

بعد از تو فصلی هست
به اسم زمستان‌تر
«سید مهدی موسوی»

جداکننده متن عاشقانه

نخ به نخ، پاکت به پاکت بسته بسته می‌کشم
هم غمت، هم غمزه‌ات، هم بی‌محلی‌های تو

جداکننده متن عاشقانه

نگاه کردن به آسمانی که درست در همین لحظه هزاران نفر به آن می‌نگرند چه لذتی دارد؟
هر چیزی که برای همه باشد برای من نیست
حتی تو
لعنت به تو
لعنت به تمام کسانی که تو را می‌شناسند

جداکننده متن عاشقانه

ماجراهای احساسی
خطرناک‌تر از جنگ هستند
درنبرد آدم یک‌بار بیشتر کشته نمی‌شود
ولی در عشق چندین بار
«اريك امانوئل اشميت»

جداکننده متن عاشقانه

از بهار تقویم می‌ماند
از من
استخوان‌هایی که تو را دوست داشتند
«الياس علوی»

جداکننده متن عاشقانه

فرقی نداشت دیشب و امشب برای من
جز آنکه بر نبود تو یک شب اضافه شد
«نجمه زارع»

جداکننده متن عاشقانه

می‌توانی از دوست داشتنم برگردی؟
دوست داشتن که خیابان نیست
تاکسی بگیری
بنشینی
پیشانی‌ات را به شیشه بچسبانی
آه بکشی
و برگردی به پیش از آن
با دوست داشتنم کنار بیا
مثل پیرمردها که با لرزش دست‌هایشان کنار می‌آیند
«رؤیا شاه حسین زاده»

جداکننده متن عاشقانه

باغ انگور لبانت را بیا تقسیم کن
منصفانه خواهشاً
یک خوشه من… یک خوشه من
یک خوشه من

جداکننده متن عاشقانه

من تمامت کرده‌ام
بیچاره کسی که می‌خواهد با تو شروع کند
«افشين يدالهی»

جداکننده متن عاشقانه

شده‌ام شنبه که هر کس برسد می‌خواهد
رفتن و ترک نمودن زمن آغاز کند
«ظهير مؤمنی»

جداکننده متن عاشقانه

منتظرم
شبیه یک آهنگ غمگین قدیمی
در آرشیو رادیو
زنگ بزن، بگو که می‌خواهی مرا بشنوی
«آزاد نوروزی»

جداکننده متن عاشقانه

یادت باشد هیچ‌کس از تنهایی نمی‌میرد
فقط حرف آمدن که می‌شود
انتظار، آدم را می‌کشد

جداکننده متن عاشقانه

درست مثل وقتی‌که عاشقت شدم
باران می‌بارد
فکر کنم دوباره کسی عاشقت شده
«كامران رسول‌زاده»

جداکننده متن عاشقانه

من ایماواشاره نمی‌دانم
باید تمام‌قد روبرویم بایستی
و بگویی: دوستت دارم

جداکننده متن عاشقانه

مادربزرگ خیال می‌کند
هر چه بیشتر برایش قرص بنویسند
بیشتر زنده می‌ماند
مثل من که خیال می‌کنم
هر چه بیشتر برایت شعر بگویم
بیشتر عاشقم می‌شوی

جداکننده متن عاشقانه

محبوب من، این شعرها را با مهر بخوان
کسی که هر شب خدا با خیال تو خوابیده است
چیزی جز حقیقت نمی‌گوید
«نیکی فیروزکوهی»

جداکننده متن عاشقانه

تو را دوست دارم
چه فرقی می‌کند که چرا؟
یا از چه وقت؟
یا چطور شد که؟
وقتی تو باید باور کنی که نمی‌کنی
و من باید فراموش کنم که نمی‌کنم

جداکننده متن عاشقانه

از رفتنت ساعتی می‌گذرد
و من شبیه کوفتگی بعد تصادف
هنوز گرمم
معلومم نیست
تا زخمی سر باز نکرده، در بزن
بگو: جامانده‌ای از اتوبوس
«کامران کامرانی»

جداکننده متن عاشقانه

کسی بیاید ما را دعوت کند به رفتن
به رفتن از تمام کسانی که رفته‌اند
و ما هنوز در آن‌ها مانده‌ایم

جداکننده متن عاشقانه

نداشتن تو
یعنی اینکه دیگری تو را دارد
نمی‌دانم نداشتنت سخت‌تر است
یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد؟

جداکننده متن عاشقانه

هرروز صفحه‌ی نیازمندی‌ها را زیرورو می‌کنم
می‌دانم بالاخره یک روز
به من لعنتی نیاز پیدا می‌کنی

جداکننده متن عاشقانه

کسی که می‌ماند پیامبر است
به او ایمان بیاورید
ماندن کم معجزه‌ای نیست در عصر ما
«مهدی شاه محمدیان»

جداکننده متن عاشقانه

نه به رتبه‌ی اول کارنامه‌ات
نه به صفحه‌ی دوم شناسنامه‌ات
من به دکمه‌ی سوم پیراهنت، حسادت می‌کنم

جداکننده متن عاشقانه

کسی باور نمی‌کند که لبخندش می‌توانست
پلی باشد
که جمعه را
به روزهای هفته پیوند بزند

جداکننده متن عاشقانه

تو برنمی‌گردی
و این غمگین‌ترین شعر جهان است
که ترجمه نمی‌شود
یعنی تو را
به هیچ زبانی نمی‌توان برگرداند؟
«مينا آقازاده»

جداکننده متن عاشقانه

پاییز، همیشه، خیلی تصادفی
از انتهای کوچه سمت چپ،
خیابان اول نه، خیابان دوم
اولین چهارراه می‌آید
دقیقاً از همان‌جایی که تو رفتی
«محمدصادق یار حمیدی»

جداکننده متن عاشقانه

باران می‌بارد
و چشم‌های زیادی ناچار به اعتراف می‌شوند
چقدر یادش به خیر می‌گویند
و می‌بارند

جداکننده متن عاشقانه

قرار بود
مرگ ما را از هم بگیرد
و مرگ حتماً مردی ست چهارشانه
با وضع مالی کمی بهتر از من
که تو دوستش داری
دستت را گرفته است
و با تو قدم می‌زند

جداکننده متن عاشقانه

دلم یک اتفاق می‌خواهد
یک تماس ناآشنا
با میلی تمام جواب دهم
و صدای تو…

جداکننده متن عاشقانه

نه اینکه دوستت نداشته باشم
اما رد شدن از جاده‌ای
که صدبار در آن تصادف کرده‌ای
کار گاوهاست
«منيره حسيني»

جداکننده متن عاشقانه

جمعه که خیس باشد
دل آدم برای هزار و یک نفر می‌گیرد
آن هزاران نفر را می‌شود کاری کرد
آن یک نفر اما
کار خودش را می‌کند
«سید سالار مرتضوی»

جداکننده متن عاشقانه

جای خالیش همیشه وسط فال من است
خاطراتش همه‌جا سخت به دنبال من است
آنکه می‌خواستمش را کس دیگر برده
«اِنّ الانسانَ لفي خُسر» فقط مال من است
«على عطری»

جداکننده متن عاشقانه

آدم‌ها دو دسته‌اند
آن‌ها که تو را ندارند
و آن‌ها که غلط می‌کنند که تو را داشته باشند!!!
«سعيد نوروزی»

جداکننده متن عاشقانه

همین چند روز پیش فکر می‌کردم
می‌توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چند روز پیش
هیچ‌کس شبیه تو نیست
«كامران رسول‌زاده»

جداکننده متن عاشقانه

آریایی حرف می‌زند
آلمانی ناز می‌کند
فرانسوی می‌بوسد
کوبایی سیگار می‌کشد
آمریکایی جنایت می‌کند
بی‌شرف تمام جهان است
«آبا عابدين»

جداکننده متن عاشقانه

گفتی: نمی‌آیم
نیامدی
و این تنها دل‌خوشی من است
که دست‌کم یک‌بار زیر یکی از حرف‌هایت نزدی
«سياوش خاکسار»

جداکننده متن عاشقانه

دست‌هایت را گم کردم
به دیوارها آگهی زدم
از یابنده تقاضا می‌کنم بمیرد

جداکننده متن عاشقانه

بیرون جنگ و فراموشی است
با من درون همین شعر بنشین
من از عاشقانی می‌گویم که نداشتم
تو از سفرهایی بگو که نرفتی
بیرون، آدم می‌کشند
«مژگان عباسلو»

جداکننده متن عاشقانه

من نمی‌دانم
آیا مادرش هم او را
به‌اندازه‌ی من دوست داشت؟
«عباس معروفی»

جداکننده متن عاشقانه

تو زلیخایی و من یوسف آشفته سرم
دوست دارم که خودم پیرهنت را بدرم
تو هراندازه که بگریزی و پرهیز کنی
من همان‌قدر به آغوش تو محتاج‌ترم
«محمد قلی نسب»

جداکننده متن عاشقانه

ما دو پیرهن بودیم
بر یک بند
یکی را باد برد، دیگری را باران

جداکننده متن عاشقانه

هرروز خیس می‌کند
«رؤیا شاه حسين زاده»

جداکننده متن عاشقانه

یک‌بار شد از مشرق دیدار بیایی؟
دیواربه‌دیوار به دیدار بیایی؟
دیوار به دیوانگی‌ام خورد و فروریخت
تا نم‌نم و آهسته و هموار بیایی
در خواب زمستانی خود خانه گرفتم
تا از طرف باغ سپیدار بیایی
هي راه مرا طی کند و هی تو نیایی
هي من بسرایم که تو یک روز بیایی
آن‌قدر به تکرار بیفتم که سرانجام
از گردنه‌ی زخمی تکرار بیایی
یک‌بار شد آیا که به دیدار من مست
با کوله‌ای از کوچه و بازار بیایی؟
آنگاه‌که در یورش این حومه‌ی تاریک
از من اثری نیست چه بسیار بیایی
«حامد حسينخانی»

جداکننده متن عاشقانه

با تو بودن آرزویی تا ابد شاید محال
خوش به حال هرکسی دل‌تنگ و بی‌تابش تویی
«شهراد میدری»

جداکننده متن عاشقانه

می‌دانی
در تنهایی نیست که دل‌تنگ تو می‌شوم
بلکه در جمع این‌چنین‌ترم.
دل‌تنگی محصول غیبت نیست.
محصول حضور است، حضور هر کس غیر از تو!
بودن با دیگران، نبودت تو را بیشتر می‌کند.
دیوارها و صندلی‌ها و تخت‌ها و اتاق‌ها و خانم‌ها و خیابان‌های خالی نیستند
که جای خالی تو را بازمی‌تابانند.
بلکه آدم‌ها هستند
آدم‌ها… آخ از آدم‌هایی که هستند اما تو نیستند!
«حسين وحدانی»

جداکننده متن عاشقانه

عاشق که باشی
عقب‌نشینی هیچ راهی ندارد
یا باید بجنگی
و یا باید بجنگی!

جداکننده متن عاشقانه

یک نفر هست که خودش نیست ولی خاطره‌اش
صبح هرروز مرا سخت بغل می‌گیرد
«سید صادق رمضانيان»

جداکننده متن عاشقانه

اگرچه تلخ اما
ترجیح می‌دهم نباشی و ساعت‌ها به تو فکر کنم تا اینکه
باشی و از نبودنت هیچ نفهمم
بیا منطقی نگاه کنیم
ما باید یک روز از هم جدا می‌شدیم
همین‌قدر اتفاقی
همین‌قدر ناگهانی

جداکننده متن عاشقانه

مثل باران بهاری که نمی‌گوید کِی
بی‌خبر در بزن و سرزده از راه برس
«حسین منزوی»

جداکننده متن عاشقانه

همه‌چیز داشت خوب پیش می‌رفت
صبح‌هایمان باهم به خیر می‌شد
شب‌هایمان به خوش
همه‌چیز داشت خوب پیش می‌رفت
تا اینکه فهمیدیم
بدون هم زنده می‌مانیم
و همین فهمیدن پر حقیقت
بدترین کابوس عاشقانه‌هایمان شد

جداکننده متن عاشقانه

می‌گفت اگر دوستم داری قسم بخور… ثابت کن
چشم‌هایش را بوسیدم و گفتم:
به همین برکت قسم

جداکننده متن عاشقانه

تو خوبِ مطلقي، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم
بدین‌سان بعدازاین، خوبی عیاری تازه خواهد یافت
«حسين منزوی»

جداکننده متن عاشقانه

یک‌بار بیا و عاشقی کن
تلخ است ولی ضرر ندارد

جداکننده متن عاشقانه

وقتی‌که می‌رفتی
اَحیاناً جانم به پیراهنت گیر نکرده بود؟
«مریم قهرمانلو»

جداکننده متن عاشقانه

بعد از هزار و سیصد و پنجاه‌وهفت سال
نوبت به ما دو تا که رسید انقلاب شد

جداکننده متن عاشقانه

گفته بودند که عاشق بشوی می‌میری
اولین تجربه‌ام بود، چه می‌دانستم؟

جداکننده متن عاشقانه

او هیچ‌وقت نرفت
فقط پایش لغزید
سرش به اتفاق تازه‌ای خورد
و آلزایمر گرفت
همین …
همین…

جداکننده متن عاشقانه

رک بگویمت
می‌خواهم ببوسمت
چنان با محبت
که برای اولین بار
حس کنی عشق، به سمت من
تعادلش را از دست می‌دهد
«ریچارد براتیگان»

جداکننده متن عاشقانه

در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی
کاش هرکس به تو دل بست بیاید خبرش

جداکننده متن عاشقانه

یک روز، یک جا، یک لحظه
دل می‌دهی
چند روز که بگذرد
هر روز، هر جا، هر لحظه
جان می‌دهی
یک روز اشتباه می‌کنی
دل می‌دهی
هر روز
تاوانش را پس می‌دهی

جداکننده متن عاشقانه

معدود اشخاصی قادرند عاشق شوند
زیرا معدود آدم‌هایی هستند
که قادرند همه‌چیزشان را از دست بدهند
«كريستين بوبن»

جداکننده متن عاشقانه

ترک عادت دوست داشتن تو
مانند رژیم گرفتن است
از شنبه‌ی آینده، از ماه آینده
انشا الله سال بعد

جداکننده متن عاشقانه

به سیم‌خاردار می‌مانم
بر نوار مرزی
بسیار کسان از من گذشته‌اند
برای به دیگری رسیدن
یا شاید برای آینده‌ای بهتر
من به هیچ سرزمینی تعلق ندارم
سیم‌خاردار مرزی هستم
آن‌سویم و این‌سویم
هر که هست
به‌طرف دیگر من می‌نگرد
نه به من
«عليرضا روشن»

جداکننده متن عاشقانه

می‌سپارمت به همانی
که تو را به جان من انداخت
«تقدیر»

جداکننده متن عاشقانه

سر به روی سینه‌ام بگذار تا باور کنی
بر سر عشق است اگر هرروز جنگی در من است…
«حسین جنتی»

جداکننده متن عاشقانه

رابطه‌ی ما خیلی پیچیده است
من به او پیچیده‌ام
او مرا پیچانده است

جداکننده متن عاشقانه

به تو هم می‌رسد این شایعه‌ها
که من از فرط نبود تو خوشم؟
آه خوشم

جداکننده متن عاشقانه

هیچ‌کس ناگهان نمی‌گذارد برود
به‌تدریج می‌گذارد، ناگهان می‌رود
«هادی پاکزاد»

جداکننده متن عاشقانه

درست مثل آنکه
جنازه‌ی کارگران معدن را از خاک بیرون بکشی
تا دوباره به خاک بسپاری
چیزی میان ما تغییر نخواهد کرد
اما اصرار دارم که بدانی «دوستت دارم»
«زانیار برور»

جداکننده متن عاشقانه

کاش لااقل حوصله را از این خانه
نمی‌بردی با خودت
«آرش ناجی»

جداکننده متن عاشقانه

پدربزرگم جنگجوی بزرگی بود
که با قزاق‌ها می‌جنگید
برادرم جنگجوی بزرگی بود
که با بعثی‌ها می‌جنگید
من جنگجوی بزرگی بودم
که با خاطرات تو جنگیدم
میراث خانوادگی ماست جنگ
نسل به نسل
دست‌به‌دست می‌شود
و هر بار شکستمان می‌دهد

جداکننده متن عاشقانه

می‌دانی اگر کلمه‌ای به نام نجابت نبود تابه‌حال
بارها و بارها و بارها
و هزاران و هزاران بار می‌گفتم:
دوستت دارم
امان از نجابت

جداکننده متن عاشقانه

درد دندان از درد عشق بدتر است
همیشه مادربزرگ می‌گفت
بعد
دندان‌های مصنوعی‌اش را درمی‌آورد
روبروی عکس پدربزرگ
زارزار می‌گریست

جداکننده متن عاشقانه

خوب شد آمدی ها، نه! واقعاً خوب شد
وگرنه من قرار بود از کجا بفهمم که یک نفر را می‌شود آن‌قدر دوست داشت؟

جداکننده متن عاشقانه

من و تو بارها زمان را در کافه‌ها و خیابان‌ها فراموش کرده بودیم
و حالا زمان داشت از ما انتقام می‌گرفت…
«گروس عبدالملكيان»

جداکننده متن عاشقانه

عشق رفتار خوبی با یک دوست نیست، آن را برایت آرزو نمی‌کنم
نمی‌خواهم در روزهای بارانی، چشم‌هایت را گمشده ببینم
گمشده در جیب بی‌انتهای آن‌هایی که
هیچ‌چیز را به یاد نمی‌آورند.
عشق رفتار خوبی با یک دوست نیست
آن را برایت آرزو نمی‌کنم
«ریچارد براتیگان»

جداکننده متن عاشقانه

ندانم عشق را مذهب ولی هرکسی که عاشق شد
مسلمان کافرش می‌خواند و کافر مسلمانش
«بیدل شيرازی»

جداکننده متن عاشقانه

بهترین معلم دنیا هم که باشم چه سود؟
وقتی نمی‌توانم دوست داشتن را به تو بیاموزم؟
«زهرا طراوتی»

جداکننده متن عاشقانه

عاقبت یک‌شب
صدای یک آهنگ، بوی یک عطر، یاد یک خاطره
خانه را روی سرت خراب می‌کند

جداکننده متن عاشقانه

غروب
باران
برف‌پاک‌کن‌ها
تو گریه‌ات گرفته تا حالا؟
با ترانه‌ای که در عروسی‌ات با آن رقصیده‌ای؟
«رؤیا شاه حسین زاده»

جداکننده متن عاشقانه

وقتی از کابوس می‌پری چقدر تشنه‌ای؟
همان‌قدر دوستت دارم
«آبا عابدين»

جداکننده متن عاشقانه

روزهای زیادی
نه برایت چیزی می‌نویسد
نه حالت را می‌پرسد و نه سراغی از تو می‌گیرد
اما یک روز می‌آید
و تنها با یک سلام
بازهم اوست که برنده می‌شود
«جمال ثريا»

جداکننده متن عاشقانه

مرگ هر شب با من تا تخت خواب می‌آید
خاطره‌ای را کنارم می‌خواباند
و می‌رود
صبح که می‌شود
از کشتنم صرف‌نظر می‌کند

جداکننده متن عاشقانه

پابه‌پا کردم و جان کندم و گفتم آخر
دوستت دارم و گفتی نظر لطف شماست
«زيبا پاليزبان»

جداکننده متن عاشقانه

هر وقت می‌روی به فنا می‌روم ولی
تو فکر می‌کنی به خدا می‌سپاری‌ام
«مريم حسنلو»

جداکننده متن عاشقانه

یکشنبه‌ها برای من انگار جمعه‌اند
دلگیر و سرد مثل زمانی که نیستی
برخیز تا طلوع کند چشم‌های تو
تو آفتاب روح و روانی که نیستی
«مينا امیدی»

جداکننده متن عاشقانه

قهر تو بزرگ‌ترین جنگ تاریخ است
با کمترین تلفات
تنها با یک کشته

جداکننده متن عاشقانه

وحشتناک‌تر از این؟
وقت رفتن
لبخند می‌زد…!
«مائده نظام دوست»

جداکننده متن عاشقانه

می‌گفتند تنها چیزی که همه دردها را دوا می‌کند
عشق است
پیدا بود هنوز عاشق نشده بودند
«رومن گاری»

جداکننده متن عاشقانه

ترش‌رویی هم بکن شیرین عسل بانوی من
گاه‌گاهی قاطی فالوده، لیمو لازم است
«كنعان محمدی»

جداکننده متن عاشقانه

دریایی بود در چشمانش
اما لب‌هایش
مردان زیادی را
نرسیده به دریا
تشنه برگردانده بود

جداکننده متن عاشقانه

گفتنی نیست
ولی بی تو کماکان در من
نفسی هست
دلی هست
ولی جانی نیست
«محمد عزیزی»

جداکننده متن عاشقانه

ببوس مرا
گویی
حکم آزادی بی‌گناهی را
از بند امضا می‌کنی!
همان‌قدر محکم
همان‌قدر با لذت

جداکننده متن عاشقانه

مردها دو وطن دارند
یکی وطنی که در آن زاده می‌شوند
و دیگری پیراهن زنی که دوستش دارند
من اما
اگر قرار باشد از سرزمینم رانده شوم
اگر قرار باشد بین وطنم و وطنم یکی را انتخاب کنم
پیراهنت را برمی‌دارم
سرزمینم را برمی‌دارم
و می‌روم

جداکننده متن عاشقانه

آرام‌بخش‌ها حافظه‌ام را پاک‌کرده‌اند
اما
دلم می‌گوید: من کسی را بسیار دوست داشتم

جداکننده متن عاشقانه

سفر
مرا از تو به هیچ کجا نمی‌برد
پشت سرم آب نریز
«رضا کاظمی»

جداکننده متن عاشقانه

از لیوان‌ها
به لیوان شکسته فکر می‌کنی
از آدم‌ها به کسی که از دست داده‌ای
به کسی که به دست نیاورده‌ای
همیشه
چیزی که نیست بهتر است
«عليرضا روشن»

جداکننده متن عاشقانه

اما اگر هیچ‌چیز نتواند ما را از مرگ نجات دهد
لااقل عشق
از زندگی نجاتمان خواهد داد
«پابلو نرودا»

جداکننده متن عاشقانه

کارم تمام است
مثل نقشه‌ی لو رفته‌ی یک گنج
دوستش دارم و می‌داند
«رضا یاراحمدی»

جداکننده متن عاشقانه

اما همیشه
خاطرت باشد، این تویی که می‌روی
همیشه
این منم که می‌مانم
«سيد علی صالحی»

جداکننده متن عاشقانه

ای‌کاش به‌جای همه می‌شد که در این شهر
این حال به‌هم‌ریخته‌ام را تو ببینی
«حسن حسن‌پور»

جداکننده متن عاشقانه

در عصر ما همیشه، همه دیر می‌رسند
یکی به اتوبوس
یکی به قطار
یکی به یکی
«رؤیا شاه حسین زاده»

جداکننده متن عاشقانه

تو را می‌شد بیشتر دوست داشت
عجول بودی
نماندی

جداکننده متن عاشقانه

سرباز، خسته و زخمی از راه رسید
زن از خانه رفته بود
زخمی که او را در قطار و جنگل و جاده نکشته بود
در خانه کشت
«رسول یونان»

جداکننده متن عاشقانه

پیش از تو همه را با معیارهایم می‌سنجیدم
بعد از تو
همه را با تو می‌سنجم
حتی معیارهایم را
«مصطفی زاهدی»

جداکننده متن عاشقانه

رفتن همیشه قصه‌ی تلخی است خوب من
از من مخواه اینکه تو را باخبر کنم

جداکننده متن عاشقانه

در تو هزار مزرعه، خشخاش تازه است
آدم به چشم‌های تو معتاد می‌شود
«آرش پور علی زاده»

جداکننده متن عاشقانه

لعنت به تو که حتی پاهایم هم که به خواب می‌روند
خواب تو را می‌بینند

جداکننده متن عاشقانه

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه‌ای خانمان‌برانداز است
«سعید بیابانکی»

جداکننده متن عاشقانه

گفته بودم فراموشی زمان می‌خواهد
اشتباه بود
فراموشی زمان نمی‌خواهد
دل می‌خواست
که آن‌هم پیش تو ماند
«ازدمير آصف»

جداکننده متن عاشقانه

زن که شاعر می‌شود
یعنی یک‌چیز جای خودش نیست
شاید عشق… شاید زندگی… شاید تو
«ليلا مقربی»

جداکننده متن عاشقانه

شیخ دهکده امروز
عقد تو را می‌خواند
فردا
نماز مرا
«كنعان محمدی»

جداکننده متن عاشقانه

غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بی‌صاحب انگارند و تعمیرش کنند
«صائب تبریزی»

جداکننده متن عاشقانه

کاش پایان یکی از این روزها
شب نباشد
تو باشی
«ليلا مقربی»

جداکننده متن عاشقانه

دل به تو سجده می‌کند، قبله اگرچه نیستی
«سعدی»

جداکننده متن عاشقانه

ما دو شاخه‌ی یک درختيم، آه اگر باد
از دو سو می‌وزید
«شهاب مقربين»

جداکننده متن عاشقانه

باز می‌پرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن
دردِ من، این درد بی‌درمان من، چشمان توست
«محمد سلمانی»

جداکننده متن عاشقانه

کمبود خواب
با یک روز مرخصی حل می‌شود
کمبود وقت با مدیریت زمان
سایر کمبودها نیز علاجی دارند
با کمبود دست‌هایت چه کنم؟

جداکننده متن عاشقانه

تو هیچ نقطه‌ضعفی نداشتی، من داشتم!
عاشق بودم
«برتولت برشت»

جداکننده متن عاشقانه

گفتند فدای سرت
این نشد، یکی دیگر
ولی هیچ‌کدام نمی‌دانستند این که رفت جان بود
و آدم هم یک جان که بیشتر ندارد
«رضا کاظمی»

جداکننده متن عاشقانه

این بزرگراه تا انتهای جهان دوربرگردان ندارد
و تمام خروجی‌هایش به دوراهی‌های چشم‌های تو می‌رسد
که بمانم و دوستت بدارم
یا برگردم و دوستت بدارم
«راضيه بهرامی خشنود»

جداکننده متن عاشقانه

تو اول بگو
تو آدم «دوستت دارم» گفتن باش نه آدم «منم همین‌طور»
مسئولیت دارد! شجاعت می‌خواهد
اما ته تهش
دلت نمی‌سوزد که به زبان نیاوردی؟

جداکننده متن عاشقانه

راه ما که معلوم بود. بگو از نیامدن به کجا رسیدی!

جداکننده متن عاشقانه

وقتی نباشی
تحمل تنهایی، کار ساده‌ای نیست
چون تنهایی قبل از تو
با تنهایی بعد از تو
زمین تا آسمان فرق دارد

جداکننده متن عاشقانه

مرا فراموش خواهی کرد
از من جدا خواهی شد
پس مرا از غارم بیرون نکش
عادت‌هایم را از من نگیر
خصوصاً
عادتی که به تنهایی دارم را
«اوغوز آتای»

جداکننده متن عاشقانه

حتی سه‌شنبه‌ها تو نباشی برای من
دلگیری‌اش برابر با عصر جمعه‌هاست
«علی خدابنده»

جداکننده متن عاشقانه

خداحافظی بزرگ‌ترین دروغ تاریخ است
وقتی آن را به کسی می‌گوییم که قصد دارد برود
اما نه از دل ما
گاهی خداحافظی
مترادف تمام واژه‌های عاشقانه است
«سارا احدی»

جداکننده متن عاشقانه

گاهی آدم رفته را
حتی یک‌بار هم نباید دوباره دید
دیدنش عشقی تازه نمی‌کند که هیچ
حیرت می‌کنی
آیا این تو بودی
که دوستش داشتی؟
«فريد صارمی»

جداکننده متن عاشقانه

تکان‌دهنده‌ترین درد قرن خواهد شد
اگر کمی بنویسم چه کرده‌ای با من!
«سيد محمد توليت»

جداکننده متن عاشقانه

بشارتی به من ای کاروان بیار از
عشق همیشه رفتن و رفتن، از آمدن چه خبر؟
«حسين منزوی»

جداکننده متن عاشقانه

آغشته به لبخند و غمی تو، برو ای عشق
چون دل‌زده از هر چه که داری شده‌ام من
«سيد هادی بهشتی»

جداکننده متن عاشقانه

به دل نگیر،
درست همان لحظه‌ها که بیشتر دوستت دارم،
بهانه‌هایم شروع می‌شود
«محمد غفاری»

جداکننده متن عاشقانه

توبه کردم که دگر عاشق چشمی نشوم
لذت توبه به این است که هی بشکنی‌اش

جداکننده متن عاشقانه

بیرون ز تو نیست آنچه می‌خواسته‌ام
فهرست کتاب آرزوهای منی
«شفيعي كدكنى»

جداکننده متن عاشقانه

یک شهر را به عطر تنش مست کرده بود
نوبت به ما رسید، علیه‌السلام شد
«سید رضا هاشمی»

جداکننده متن عاشقانه

منتظر آمدن همه نباش
یک نفر، هیچ‌وقت نمی‌آید
«ازدمیر آصف»

جداکننده متن عاشقانه

بیا وداع کنیم
اگر بنا باشد کسی از ما بماند، همان به که تو بمانی
کینه‌ی تو به کار این دنیا بیشتر می‌آید تا عشق من
«محمود دولت‌آبادی (كليدر)»

جداکننده متن عاشقانه

عشق در حال شکستن استخوان‌هایم است
و من می‌خندم
«چارلز بوکفسکی»

جداکننده متن عاشقانه



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=12760

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *