ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر
کتاب قصه صوتی قدیمی کودکانه
مهمانی در جنگل
آغاز داستان:
توی یه جنگل سبز و خرم، عده‌ای از حیوانات زندگی می کردند. اونها خیلی با هم خوب بودند. در میان این حیوانات، یه شیر جوان بود که با تمام حیوانات جنگل فرق می‌کرد. اون برخلاف حیوانات وحشی و خشمگین جنگل، خیلی مهربان بود…
اره… ماهم داشتیم شبها با یه ضبط ناسیونال که هم رادیو بود هم نوار کاست با داداشم گوش میکردیم تا خوابمون ببره🥱.
حدودای سال ۵۷_۵۸بود اونموقع من ۵_۶سالم بود و داداشم ۲سال بزرگتر بود.ولی یادمه شعراش با اهنگ بود و حالت ترانه داشت ولی انگار بعد از انقلاب اهنگاش حذف شده دیگه ساز و اهنگ نداره😠😠مسخره بازی هایی دارن اینا😡😡
یادش بخیر چه روزای خوبی بود😔😔😔، افسوس که برنمیگرده، اونموقع اوایل زندگیمون بودو الان که۵۳سال دارم تو سرازیر زندگی افتادیم ولی هیچی از زندگی نفهمیدیم…😞😞😭😭
ما قبل از سال ۶۰این نوار و بابام خریده بود همو رو حفظ یم
خیلی جالب بود
چجوری میشه دانلود کنیم یا بخریم
اره… ماهم داشتیم شبها با یه ضبط ناسیونال که هم رادیو بود هم نوار کاست با داداشم گوش میکردیم تا خوابمون ببره🥱.
حدودای سال ۵۷_۵۸بود اونموقع من ۵_۶سالم بود و داداشم ۲سال بزرگتر بود.ولی یادمه شعراش با اهنگ بود و حالت ترانه داشت ولی انگار بعد از انقلاب اهنگاش حذف شده دیگه ساز و اهنگ نداره😠😠مسخره بازی هایی دارن اینا😡😡
یادش بخیر چه روزای خوبی بود😔😔😔، افسوس که برنمیگرده، اونموقع اوایل زندگیمون بودو الان که۵۳سال دارم تو سرازیر زندگی افتادیم ولی هیچی از زندگی نفهمیدیم…😞😞😭😭
من ۳۰سالمه برای اولین بار اینجا شنیدم این قصه رو..هر شب با بچه هام این قصه رو گوش میدیم و با این قصه خوابشون میبره..واقعا کارشون عالی بوده هم داستان هم صداها…
سلام
من ۴۸ سالمه، ۸ سالم بود که پدرم برام کاست این قصه رو خریده بود. اسمشو یادم رفته بود . امروز یادم اومد سرچ کردم پیدا کردم. فوق العاده ست.⚘️⚘️⚘️⚘️😭😭😭😭
سلام
ممنون برگشتم به 38 سال پیش
سلام ، واقعا ممنونم ، برگشتم به سی سال پیش ، یه ذوق همراه باغمی درون خودم احساس کردم ، اون سالها عالم بچگی خیلی خوب بود ، اما جنگ و استرس و مجروح شدن بابام و آوارگی ، واقعا نمیدونم دارم از ذوقم گریه میکنم یا نه ، اما خیلی خیلی سپاسگزارم. کاش آهنگاشم بود.
من نوار این قصه رو شنیدم ولی آهنگ داشت
الان آهنگهای شعرهاش کو؟
سلام . این تنها فایلیه که از این قصه پیدا کردیم و بدون هیچ تغییری در سایت قرار دادیم و فقط آخرش یه کم آهنگ و شعر داره.
فکر کنم من بتونم نوارشو پیدا کنم.اخه اونموقه خدابیامرز بابام اسباب بازی فروشی داشت سری این داستانهای شهر قصه رو هم تو مغازه میفزوخت یه سال عید به همه بچه های فامیل نفری یه دونه از این قصه ها عیدی داد. قصه های مختلفی داشت مثل تام انگشتی و پینوکیو و غیره یادم هست این قصه رو چندتا از بچه های فامیل (هم سن و سال خودم) داشتن هرچند که الان همشون پیر مرد و پیر زنهایی شدن که هرکدوم نوه و نتیجه دارن ولی یکی از همون بچه ها ارشیو نوار کاست داره (ترانه و غیره) شاید اون داشته باشه.
اگه تونستم گیر بیارم چجور میتونم بهتون برسونم؟؟؟
سلااااااااااااااااااااام
خیلی ممنون
من نوارشو داشتم اما دادمش به یک آشنا بعد از یک ماه درب و داغون برام آوردش انگار هم که نه انگار این نوار امانت بوده
اما الان خیلی خوشحال شدم که دوباره می تونم این قصه رو گوش کنم.
باید یک دهه شستی باشی
سلام. بله همینطوره
با سلام و درود ممنون از شما به خاطر تجدید خاطرات دوران کودکی و چه تجربیاتی ناب که با این داستانها به دست آوردم