افسانه-هاي-ازوپ-تخم‌مرغ-دزد،-شتر-دزد-می‌شود

قصه آموزنده ازوپ: تخم‌مرغ دزد، شتر دزد می‌شود

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

تخم‌مرغ دزد، شتر دزد می‌شود

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

پسرکی لوح یکی از همشاگردیان خود را از مدرسه دزدید و به خانه برد. مادر پسرک به‌جای تنبیه پسر خود، او را تشویق کرد. بار دیگر پسرک بالاپوشی دزدید و مادر او را از بار اول هم بیشتر تحسین کرد. پسرک وقتی بزرگ شد به خلاف‌های بزرگ‌تری دست زد؛ اما یک روز به هنگام ارتکاب جرم دستگیر شد، آنگاه دست‌هایش را بستند و او را برای اجرای حکم اعدام بردند. مادر همراه فرزند خود می‌رفت و به سینه می‌کوفت. پسر که اکنون مردی شده بود، به مادر خود گفت می‌خواهد چیزی در گوش او بگوید. وقتی مادرش گوش خود را نزدیک دهان او برد، پسر نرمۀ گوش مادر را در دهان برد و محکم گاز گرفت. مادر او را به خاطر رفتار ناشایستش سرزنش کرد و گفت این‌همه جرمی که مرتکب شده است بس نیست که اکنون مادرش را نیز چنین زخمی می‌کند.

پسر پاسخ داد: «اگر آن روز که برای نخستین بار دست به دزدی زدم و لوح را به خانه آوردم سرزنشم کرده بودی، اکنون برای اعدام دست‌های مرا نمی‌بستند.»

بخشش، گناهکاران را بیش‌ازپیش به دامن گناه سوق می‌دهد.

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *