تبلیغات لیماژ بهمن 1402
کتاب داستان مصور کودکانه سندباد و موش پیر

داستان مصور کودکانه: سندباد و موش پیر || کمک به حیوانات

کتاب داستان مصور کودکانه سندباد و موش پیر

کتاب داستان مصور کودکانه

سندباد و موش پیر

نسخه اصلی: چاپ آلمان غربی
مترجم: ایرج کنعانی
ایپابفا: سایت کودکانه‌ی قصه کودک، داستان کودک و کتاب کودک و نوجوان

به نام خدا

همین‌طور که سندباد مشغول گردش بود چشمش به یک کلبه‌ی نیمه خرابه می‌افتد. به نظر می‌رسید، مدت زیادی است که هیچ‌کس در این کلبه زندگی نکرده است. سندباد که بدون توجه از جلوی آن می‌گذشت با شنیدن صدایی از حرکت ایستاد.

همین‌طور که سندباد مشغول گردش بود چشمش به یک کلبه‌ی نیمه خرابه می‌افتد

سندباد به‌آرامی به‌طرف کلبه می‌رود و در را باز می‌کند تا شاید صاحب صدا را پیدا کند. آهسته از پله‌ها پائین می‌رود و درحالی‌که کمی ترسیده بود، به داخل زیرزمین می‌رسد. یک‌مرتبه چشمش به موشی افتاد که توی تله افتاده است.

یک‌مرتبه چشمش به موشی افتاد که توی تله افتاده است.

سندباد باعجله درِ تله را باز می‌کند و موش پیر را از داخل آن نجات می‌دهد. آقاموشه که از این محبت سندباد خیلی خوشحال شده، جست‌وخیزکنان به این‌طرف و آن‌طرف می‌پرد و دمش را برای سندباد تکان می‌دهد.

سندباد باعجله درِ تله را باز می‌کند و موش پیر را از داخل آن نجات می‌دهد

سندباد که از پیدا کردن این دوست جدید خیلی خوشحال شده بود، بی‌خیال و بدون توجه، مشغول گردش و تفریح بود که ناگهان پایش در تله‌ای که برای گرفتن حیوانات کار گذاشته بودند گیر کرد.

ناگهان پایش در تله‌ای که برای گرفتن حیوانات کار گذاشته بودند گیر کرد.

در یک‌چشم به هم زدن، سندبادِ بیچاره روی هوا بلند می‌شود و درحالی‌که یک پایش در داخل حلقه‌ی طناب گیر کرده از درخت آویزان می‌شود. هر چه تلاش می‌کند نمی‌تواند خودش را از این وضع نجات دهد و تقلای بیشتر، جز خستگی فایده‌ای برایش ندارد.

در یک‌چشم به هم زدن، سندبادِ بیچاره روی هوا بلند می‌شود

موش پیر که یک‌بار سندباد او را از تله نجات داده بود -به جبران محبت دوست مهربانش- بلافاصله از درخت بالا می‌رود و مشغول جویدن طناب می‌شود تا بالاخره با زحمت زیاد طناب را پاره می‌کنند و سندباد را از این وضع خطرناک نجات می‌دهد.

موش بلافاصله از درخت بالا می‌رود و مشغول جویدن طناب می‌شود

حالا سندباد و موش پیر، دوستان خوبی برای هم شده‌اند و هرکدام به‌نوبه خود، محبت زیادی به دیگران کرده است. هر وقت به همدیگر نگاه می‌کنند، یاد داستان جالبی می‌افتند که برایشان اتفاق افتاده و خیلی لذت می‌برند.

حالا سندباد و موش پیر، دوستان خوبی برای هم شده‌اند

the-end-98-epubfa.ir



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=25282

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *