باغ وحش برای بچهها
«مجموعه شعر»
شاعر: حجت اله بهاری
تصویرگر: پری سیما طاهباز
چاپ دوم: ۱۳۶۳
تایپ، بازخوانی، ویرایش تصاویر و تنظیم آنلاین: انجمن تایپ ایپابفا
به نام خدا
خونه ما چه زیباست
میون دشت و صحراست
چه گلهای قشنگی
مرغابی خوشرنگی
گاو نجیبی داریم!
خیلی دوستش میداریم
دیر که میام بخونه.
گاو میگیره بهونه
مار آمد مار آمد
روباه مکار آمد
با دندانهای تیزش
با اون چشمهای ریزش
مرغها ز ترس پریدند
سوى لانه دویدند
آهای آهای بچهها
بیاین بیاین تماشا
این خوک چاق و چله
راه رفتنش مشکله
چه تنبل و بی عاره
چه خیکی و بیکاره
اون خوکهای کوچولو
هستند بچهای او
این کره اسب زیبا!
رفته به پیش ماما
اسب نجیب و زود جوش
آن باوفای باهوش
شیر میدهد بچه را
تا بشود چو ماما!
سه تا جوجه تو لانه
منتظر صبحانه
تا مادرشان آمد
فریادشان درآمد
کهای مامان کجائی
چرا تو دیر میائی
چهار جوجه و یه مرغه
یه خروس بزرگه
خروس آواز میخونه
خیلی با ناز میخونه
جوجههای خوش زبون
با مادر مهربون
تو سبزه و تو گلها
هستند گرم تماشا
قالب پنیری داشتیم
واسه صبحانه گذاشتیم
کلاغه اومد و بردش
رو درخت نشست و خوردش
ای بدجنس بیچاره
هیچکی دوستت نداره
طوطی سبز و زیبا
با پرهای فریبا
مثل آدم میتونه!
حرف میزنه و میخونه
اونو از جنگل میارن
توی قفس میذارن
این بز دم بریده
به شاخهها پریده
برگ درخت و خورده
بزغاله رو نبرده
بزغاله توی صحرا
لم داده رو چمنها
ای بچههای باهوش
ببینید بچه خرگوش
رفته به پیش مامان
هویج کُند نوش جان
خورشید خانم از بالا
شده گرم تماشا
این شتر یک کوهان
که هست توی بیابان
غذاش خار بیابان
حیوانی است مهربان
بار می بره تو صحرا
برای ما بچهها
تو خونمون یه میزه
روش سبدی تمیزه
میوههای خوشمزه
خیار سبز و تازه
سیب و گلابی و هلو
گیلاس سرخ و زردآلو
توی سبد فراوان
بیا بکن نوش جان
ای بچهها شماها!
دلفین دیدین تودریا
دلفین خیلی باهوشه
مهربون و زودجوشه
دلفین تو آب میتونه
برقصه و بخونه!
این فک دریائیه
مشغول توپ بازیه
با توپهای رنگارنگ
پرچمهای خوش رنگ
وقتی میره تو دریا
ماهی می خوره بچهها
در برف و توی سرما
خیلی دورتر ازاینجا
تو قطب سرد جنوب
پنگوئنهای محبوب
همگی با یکدیگر
هستند مثل برادر
آهوی چشم سیاه ام
نگام بکن چه ماهم
عروس صحرا منم
تند و سبک پا منم
تَکم توی دویدن
تو سبزهها جهیدن
تو یک جوی پر از آب
دوتا لک لک بودند خواب
قورباغه با دو صد ناز
زده بود زیر آواز
لک لک گردن دراز
بیدار شد از خواب ناز
جوجه تیغی تو صحرا
پیدا میشه بچهها
بی آزاره این حیوان
نترس بیا بچه جان
کاری به کسی نداره
گرچه تنش تیغ داره
گربه زبر و زرنگ!
تو گلهای رنگارنگ
میون دشت و صحرا
نشست کمین موشها
گربه ظالم بلا
شکار کرده سه موش را
یه کبوتر به پرواز
یکی میخونه آواز
یکی روی زمینه
داره دانه می چینه
هر سه تا شاد و خندون
توی دشت و بیابون
کره الاغ نازی!
مشغول شده ببازی
مامان و دوست میداره
سر به سرش میذاره
هر دو تا شاد و خندون
با همدیگه مهربون
چه بچه گربه هائی!
شیطونای بلائی
دوتا به روی میزن
مشغول جست و خیزن
یکی شده فراری
از سوراخ بخاری
مادر پرید رو یخدان
اونو گرفت با دندان
یه بچه بازیگوش
آمد شکار خرگوش
آهای آهای بچه جان
کجا میری شتابان
نگاه بکن به خرگوش
از ترس شده مثل موش
گناه داره این حیوان
مگر تو نیستی انسان
این مادر مهربون
گوساله را با زبون
هر روز میده شستشو
تا که تمیز بشه او
گاو نجیب به ماها
شیر میده ای بچهها!
«پایان»
مجموعه شعر کودکانه «باغ وحش برای بچهها» توسط انجمن تایپ ایپابفا از روی نسخه اسکن قدیمی، چاپ ۱۳۶۳، تایپ، بازخوانی و تنظیم شده است.
این تصاویر اصلی کتاب نیست
این تصاویر ، تصاویر اصلی کتاب است اما با نرم افزار فتوشاپ به روزرسانی و ویرایش شده است تا کیفیت بهتری داشته باشد.
خیلی اتفاقی اینو دیدم. منو برد به دوران کودکیم. چقدر زود گذشت
درود، من سالها دنبال این کتاب میگشتم،