اون شب، خرسک کوچولوی قصهی ما، اصلاً خوابش نمیاومد. برای همین هم از روی تختش آمد پایین. پاورچین، پاورچین رفت پشت پنجره ایستاد. پردههای اتاقش را کنار زد. پنجره رو باز کرد. نسیم خنک شب آمد و صورت خرسک را نوازش کرد.
بخوانیدRecent Posts
قصه صوتی کودکانه: بادبادک کجا میری + متن فارسی قصه / قصه گو: خاله مهناز 47#
یکی بود، یکی نبود و پسرک گفت: «امروز میخوام یه نقاشی قشنگ بکشم.» قلممو رو توی رنگ زد و یه دایره کشید، دورش هم خطهای بلند و کوتاه زردکشید.
بخوانیدقصه کهن روسی: سه خرس / نسخه روسی قصه موطلایی و سه خرس #10
روزی، دختر کوچکی از خانه، تنها به جنگل رفت. در جنگل راه را گم کرد و مشغول جستجوی راه خانهاش شد، اما پیدا نکرد و در جنگل به خانهی کوچکی رسید.
بخوانید