روزی روزگاری در یک سرزمین دور، شاهزادۀ جوانی به اسم «اِدریک» زندگی میکرد. اون کرامتی داشت که میتونست، ارواح، پریها و موجودات جادویی مختلفی رو ببینه که دیگران نمیتونستند. حتی میتونست با حیوونها هم حرف بزنه...
بخوانیدRecent Posts
قصه تصویری کودکانه: هیزم شکن راستگو
روزی روزگاری مرد جوانی به نام «آلن» توی دهکدهای زندگی میکرد. اون مرد خیلی راستگویی بود و هرگز چیزی که صاحبش نبود رو برای خودش برنمیداشت. البته جالب اینجاست که با دزدها زندگی میکرد...
بخوانیدقصه تصویری کودکانه: هوش برای فروش
روزی روزگاری در دهکده کوچیکی توی هند، پسر کوچکی به اسم شیرو زندگی میکرد. شیرو، مادرش رو توی سیل شدیدی از دست داده بود و با پدرش که دهقان فقیری بود زندگی میکرد...
بخوانید