یکی بود یکی نبود، آسیابانی بود که سه پسر داشت. آسیابان هنگام مرگ آسیاب را به پسر بزرگش داد و خرش را به پسر دومش ، ولی آنچه که به پسر کوچکش رسیديك گربه بود!
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه: چراغ موسی || زندگینامه حضرت شاهچراغ(ع) برای کودکان
از ماشین پیاده شدیم از یک کوچه قدیمی که گذشتیم نگاهم چسبید به گنبد قشنگ حضرت شاهچراغ (عليه السلام). مادر که زهرا را بغل کرده بود به زهرا گفت : زهرا، گنبد اسلام بده .
بخوانیدداستان کودکانه: ماجراهای سندباد || سندباد فقیر و سندباد ثروتمند
روزی روزگاری، در شهری دور، باربر فقیری زندگی می کرد که «سندباد» نام داشت. او هر روز بارهای سنگین را به این طرف و آن طرف شهر می برد و از این راه، زندگی را می گذراند.
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر