بایگانی/آرشیو برچسب ها : گرگ

2 قصه صوتی کودکانه: روباه ماهیگیر + سلطان پیر و گرگی + متن فارسی قصه / قصه گو: خاله مهناز 57#

قصه-صوتی-خاله-مهناز-روباه-ماهیگیر-+-سلطان-پیر-و-گرگی-همراه-متن-قصه

زمستان بود و هوا سرد. همه‌جا پر از برف و یخ. آقا گرگه هرچه این‌طرف و اون طرف گشت، غذایی پیدا نکرد. خیلی گرسنه‌اش بود. در این موقع، آقا روباهه را دید که تعداد زیادی ماهی گرفته بود و با خودش می‌برد.

بخوانید

قصه کودکانه روستایی: پیرزن و گرگ / برای حل مشکلات، خودت دست به کار شو

قصه-کودکانه-روستایی-پیرزن-و-گرگ

خانه‌ی کوچکی کنار یک جنگل بزرگ بود. توی این خانه، پیرزنی زندگی می‌کرد و توی این جنگل، گرگ پیری. یک‌شب، گرگ به خانه‌ی پیرزن آمد و درخواست شام کرد. پیرزن در را باز کرد و گرگ را به داخل خانه فراخواند و گفت: «بفرمایید تو!»

بخوانید

داستان کودکانه: شنگول و منگول و حبه انگور / آدم‌های دروغگو با حرف‌های قشنگ، دیگران را فریب می‌دهند

قصه-قبل-از-خواب-شنگول-و-منگول-و-حبه-انگور

بز زیبایی در کنار کوهستان زندگی می‌کرد که سه بزغاله‌ی قشنگ داشت. نام بزغاله‌ها شنگول، منگول و حبه‌ی انگور بود. خانم بزی هرروز به صحرا می‌رفت و علف تازه می‌خورد تا بتواند شیر خوشمزه به کودکانش بدهد. یک روز صبح خانم بزی بزغاله‌ها را بیدار کرد و گفت: بزغاله‌های نازم، من دارم به صحرا می‌روم تا برای شما شیر تازه بیاورم.

بخوانید