بایگانی/آرشیو برچسب ها : چوپان

قصه های قشنگ فارسی: آرزوهای یک چوپان / چوپان خیالباف

قشنگترین-قصه-های-فارسی-برای-کودکان-آرزوهای-یک-چوپان

صدسال پیش در دهکده‌ای چوپان فقیری زندگی می‌کرد. او از گوسفندان مردم نگهداری می‌نمود و در ازای این کار روزی یک پیاله روغن مزد می‌گرفت. او مقداری از روغن را مصرف می‌کرد و بقیه را توی یک کوزه‌ی سفالی می‌ریخت و کوزه را از سقف کلبه‌اش می‌آویخت.

بخوانید

قصه کودکانه: شیر و آب | عاقبت کم فروشی و خیانت در فروش

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-شیر-و-آب

رجب خان گوسفندهای زیادی داشت. چوپانی به نام سلیمان هم برای او کار می‌کرد. سلیمان هرروز صبح، همراه گله به کوه و صحرا می‌رفت و گوسفندها را می‌چراند. گوسفندها جلو می‌افتادند. آرام‌آرام راه می‌رفتند و علف‌های خوشمزه و آبدار را بااشتها می‌خوردند

بخوانید