بایگانی/آرشیو برچسب ها : خانه

قصه کودکانه پیش از خواب: خانه ی کوچولو / مورچه و زنبور و پروانه زیر باران

قصه-کودکانه-شب-خانه-کوچولو

در یک روز بهاری، ناگهان ابرهای سیاه در آسمان پدیدار شدند و جلوی خورشید را گرفتند. با صدای رعدوبرق باران شدیدی شروع به باریدن کرد. یک مورچه کوچولو درحالی‌که فریاد می‌زد باران می‌آید می‌دوید. او آن‌قدر دوید تا رسید به یک خانه‌ی کوچولو. این خانه خیلی خیلی کوچک بود تقریباً به‌ اندازه‌ی یک سیب بود.

بخوانید

قصه کودکانه: موش کور در خانه‌ی جدید / در خانه بودن چه قدر خوب است

قصه-کودکانه-موش-کور-در-خانه‌ی-جدید

موش کور کوچولو خانه‌اش را دوست نداشت. خانه‌ی او یک تونل زیرزمینی تاریک و بلند بود. پدر موش کور کوچولو همیشه به او می‌گفت: «ببین پسرم، ما اینجا راحت هستیم و امنیت داریم. موش کورها باید خانه‌شان همین‌طوری باشد.»

بخوانید