روزی روزگاری در گوشهای از این دنیای بزرگ، مرد کشاورزی بود که چهار پسر داشت. پسرها بزرگ شده و به سن جوانی رسیده بودند، اما بسیار تنبل بودند و هرگز در کار کشاورزی به پدر پیرشان کمک نمیکردند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : گنج
داستان مصور کودکانه: تام سایر، پسر ماجراجو || نقشه گنج
روزی روزگاری، پسربچهای بود به نام «تام سایر». او که پدر و مادرش را از دست داده بود، با عمهاش زندگی میکرد. تام دوستی داشت به نام هاکلبری فین. هاک هم بچهی فقیری بود، همیشه در کوچهها ول میگشت و کارهای عجیبی میکرد.
بخوانیدقصهی گنج گمشده || افسانه عامیانه ایرانی
قصه جوانی که در خواب نشانی گنجی را به او میگویند و او به دنبال گنج به راه میافتد || چراغ خندید. گفتم «از چه میخندی؟» گفت «از سادهدلیهای آدمیزاد که غافل از گنج خود، بیابان سنگلاخ را در آرزوی گنجی موهوم، زیر پا میگذارد.»
بخوانید