روزی روزگاری در یک دشت، یک کندوی عسل بود. یک روز زنبورهای وحشی به کندو حمله کردن و ملکه زنبورها را کشتند. زنبورهای عسل نمی توانستند بدون ملکه زندگی کنند. برای همین، پسر ملکه برای یافتن یک ملکه جدید به سرزمینهای شمالی رفت و ماجراهای بسیاری را پشت سر گذاشت...
بخوانیدبایگانی برچسب: ماجرا
قصه کودکانه ماجراهای دراز و کوتوله: دوست هندی
فراز و ایاز دوتا دوست دراز و کوتوله هستند که سوار بر کشتی در راه رفتن به هند هستند. آنها در کشتی با فرشید و جمشید آشنا می شوند و با هم به دیدن یک تاجر معروف در هند می روند...
بخوانید