این پرنده که میبینید، «تیبی» پرستوی داستان ماست که روی درخت زندگی میکند. بیشتر پرستوهایی که روی درختها زندگی میکنند، هم خیلی سریع و هم خیلی بالا پرواز میکنند.
بخوانیدداستان انگیزشی کودکانه: تسلیم نشو! تلاش کن! || آموزش نام وسایل
گربهی مادر به بچهاش گفت: تمام وسایل تو روی زمین پخش شده است. کتابهایت را پیدا کن و آنها را داخل کیفت بگذار. اگر این کار را انجام بدهی، من یک ماهی به تو جایزه میدهم.
بخوانیدپیامهایی از ملکوت / مجموعه جملات انگیزشی
در هر عمل ناشی از ترس، نطفه شکست نهفته است.
بخوانیدگربه شمع به دست / داستان انگیزشی درباره بازگشت به اصل خویشتن
زن جوانی به گربهاش تعلیم داده بود تا هنگام شام خوردن او، شمعدان در دست بگیرد.
بخوانیدتوکل / یک داستان انگیزشی درباره توکل کردن بر خدا
میگویند روزی در روستایی پسری به روی شیروانی یک ساختمان سهطبقه رفته بود. او ناگهان تعادلش را از دست داد و به سمت پایین سقوط کرد.
بخوانیدپیامکهای عارفانه / مجموعه جملات انگیزشی درباره خدا
جایی که راه نیست، خدا راه میگشاید.
بخوانیدخدا را دوست دارم چون … / جملات انگیزشی درباره خدا
خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه با هر Username که باشم من را Connect میکند.
بخوانیدمیتوانی دو تا برداری / دو داستان انگیزشی درباره خدا
هیچ میدانستی هنگامیکه آن شیرینی را یواشکی میربودی، در تمام مدت خدا تو را نگاه میکرد؟
بخوانیدخدا پشت پنجره ایستاده است / یک داستان انگیزشی
جانی کوچولو همراه پدر و مادر و خواهرش سالی، برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ به مزرعه رفتند. مادربزرگ یک تیرکمان به جانی داد که با آن بازی کند.
بخوانیدکجا نیست؟ / یک داستان انگیزشی
مسافری بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستای ملانصرالدین رسید و در زیر درختی مشغول به استراحت شد.
بخوانید