یه مردی بود حسینقلی چشاش سیا لُپاش گُلی غُصه و قرض و تب نداشت اما واسه خنده لب نداشت. خندهی بیلب کی دیده؟ مهتابِ بیشب کی دیده؟ لب که نباشه خنده نیس پَر نباشه پرنده نیس.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : احمد شاملو
قصه صوتی قدیمی: آهو و پرنده ها || به روایت: احمد شاملو
صحرایی بود بزرگ بزرگ، پر از پرنده و چرنده. در وسط این صحرا یك آبگیر بزرگ بود که تمام پرنده ها و چرنده ها دور آن جمع شده بودند. در این صحرا جز پرنده و چرنده، جانوری نبود. خوشحالی پرنده ها و چرنده ها و زندگی آنها، بسته به این آبگیر بود.
بخوانیدقصهی دخترای ننه دریا || متن کامل + قصه صوتی با صدای احمد شاملو
یکی بود یکی نبود جز خدا هیچی نبود زیر این طاق کبود، نه ستاره نه سرود.
بخوانیدقصه صوتی موزیکال: خروس زری پیرهن پری || متن کامل+ قصه صوتی
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکی نبود. یک گربه بود و یک طُرقه بود و یک خروس خوشگل چاقوچله بود که ته جنگل، تو یک کلبهی چوبی، سهتایی باهم زندگی میکردند. گربه پالتو پوستی داشت. طرقه هم تن خودش یک نیمتنهی مخملی داشت؛ اما خروس تپلی، بس که پرهاش قشنگ بود و رنگبهرنگ بود، حیفش میآمد چیزی روی آن تنش کند. دمش نیلی بود و، شکمش سیاه و سرخ و نارنجی
بخوانیدقصه صوتی «خروس زری پیرهن پری» سروده احمد شاملو
قصه صوتی «خروس زری پیرهن پری» سروده احمد شاملو
بخوانید