یادگیری و تحصیلات همیشه خوب است. هرچیزی را یاد بگیری، یک روزی به دردت میخورد و مشکلت را حل میکند.
بخوانیدTimeLine Layout
بهمن, ۱۳۹۹
-
۱۶ بهمن
قصه های کودکانه «سه آدم کوتوله» و «ریزهمیزه»
دو قصه زیبا از دنیای پریان برای کودکان و نوجوانان
بخوانید -
۱۳ بهمن
دو داستان تاریخی «ریچارد شیردل» و «دختر فداکار» برای کودکان و نوجوانان
ریچارد شیردل (به فرانسوی ریشارد) داستان جوان مبارزی بود که علیه فرمانروای ظالم برمیخیزد و پس از سرنگون کردن به فرمانروایی می رسد.
بخوانید -
۱۳ بهمن
قصه کودکانه «وینکی و دوستان جنگلیاش»
وینکی یک پسربچه کوچولوی بندانگشتی است. وینکی میتواند با حیوانات و جنهای کوچولوی جنگل حرف بزند. وینکی به جنگل بلوبل میرود وبا آدمکوچولوها و حیوانات آنجا دوست میشود.
بخوانید -
۱۱ بهمن
داستان آموزنده «یک آدم چقدر زمین میخواهد؟!» نوشته لئو توستوی – عاقبت حرص و طمع
این داستان روسی درباره دهقانی است که برای به دست آوردن زمینهای بیشتر حرص میزند و چندبار به روستاهای دیگر کوچ می کند تا زمین بیشتری به دست بیاورد. عاقبت به سرزمینی میرسد که در آن می تواند تا هرجا که پاهایش توان دویدن دارد بدود و صاحب زمینها شود و فاجعه از همینجا آغاز میشود...
بخوانید -
۹ بهمن
قصه کودکانه: امام زمان! از شما میخواهم / آشنایی کودکان با امام زمان (عج)
آشنایی کودکان با امام زمان (عج) . کودکان چگونه با امام زمان ارتباط داشته باشند. چطور دعا کنند و با امام زمان حرف بزنند.
بخوانید -
۸ بهمن
داستانهای امام زمان (عج) از تولد تا امامت «با قاصدك» – آشنایی کودکان با امام زمان (عج)
این قصه درباره امام زمان (عج) است. از زمانی که حضرت نرجس خاتون شاهزاده روم بود، تا وقتی که امام زمان (ع) به دنیا آمد و بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید. این قصه برای کودکان نوشته شده است. همه کودکان باید با امام زمان (عج) آشنا شوند
بخوانید -
۷ بهمن
مجموعه شعر کودکانه «یک دستهگل» شعر و تصویر برای کودکان
مجموعه شعر کودکانه همراه با تصاویر
بخوانید -
۶ بهمن
قصه کودکانه «وینکی و چشم روشنک» _ ماجرای جشن تولد خرگوش کوچولو
یک روز مامان خرگوشه تصمیم گرفت برای بچهاش، خرگوش کوچولو جشن تولد بگیرد. برای همین، همه حیوانات جنگل و آدم کوچولوها را دعوت کرد. جشن تولد آن سال، بهیادماندنی بود...
بخوانید -
۵ بهمن
قصه کودکانه «ماجرای سه بچه خرس» _ تلاش برای نجات فرزند
یک روز سه بچه خرس درحال بازی کردن روی شاخه درختها بودند که یک عقاب بزرگ آمد و یکی از آنها را گرفت و به لانه اش برد. اتفاقاً عقاب هم جوجه داشت و جوجهاش به چنگ مادر خرسها افتاد و ...
بخوانید