سیزده به در روزی است که ما با مردم شوخی میکنیم. پُل از اینکه میتواند در این روز با مردم شوخی کند خیلی خوشحال است.
بخوانیدTimeLine Layout
اردیبهشت, ۱۴۰۰
-
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: روباه و زاغ و قالب پنیر
زاغ سیاه و بزرگ و خیلی مغروری، چندین روز بود که مرد پنیر فروش را زیر نظر داشت. او همه نوع پنیر با اندازهها و شکلهای مختلف میفروخت.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: بیایید لِی لِی بازی کنیم!!
خانم داوکینز تصمیم گرفت از هوای خوب استفاده کند و تمام کاشی های پیادهروی جلوی باغچه را بشوید. او از کارش خیلی هم راضی بود!
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه و آموزنده: اسب و گرگ
هنگام بهار، اسبها اسطبل خود را ترک میکنند و بیشترِ وقت خود را در فضای باز میگذرانند. در این زمان، یک گرگ گرسنه که در اطراف میگشت شانس آورد و یک اسب زیبا دید.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
بازی های خانگی برای کودکان
بازیهای خانگی اگرچه ساده است اما حسابی بامزه و سرگرمکننده است.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز
در روز گاری دور، پسر فقیری به نام جک با مادرش در روستا زندگی میکرد. یک روز مادر از جک خواست تا به بازار برود و گاوشان را بفروشد.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه مصور کودکانه: خرگوش باهوش و راکون بدجنس
روزی از روزها، وقتی پیرمرد به مزرعه رسید، ناگهان چشمش به راکونی افتاد که داشت تربهایش را میکند و با خود میگفت: «بهبه! چه تربهای خوشمزهای!»
بخوانید -
۹ اردیبهشت
قصه مصور نوجوانان: زنبورعسلی به نام وزوزی || داستان زندگی زنبورها
قصهی «زنبورعسلی به نام وزوزی» قصه زندگی زنبورهای عسل است. زنبورهای عسل در کندو زندگی میکنند. وقتی دو ملکه در یک کندو به دنیا میآید، ملکه قدیمی به همراه تعدادی از زنبورها از کندو مهاجرت میکند و یک کندوی جدید میسازد...
بخوانید -
۹ اردیبهشت
قصه مصور کودکانه هاچ، زنبورعسل || حمله زنبورهای بزرگ به کندوی عسل
هاچ زنبورعسل بود. او در کندو - که خانه زنبورهای عسل بود- زندگی میکرد. کندو در گوشهای از جنگل ساخته شده بود. هاچ اولش خیلی کوچولو بود و برای همین هیچوقت از کندو بیرون نرفته بود؛
بخوانید