در زمانهای قدیم، بسیار قدیم، خشکسالی عجیبی درروی زمین پدیدار شد. آنچنان خشکسالی که نهتنها یاران درد عشق را فراموش کردند بلکه زندگی تمام حیوانات در معرض خطر جدی قرار گرفت. تمام نهرهای کوچک و رودخانههای بزرگی خشکید
بخوانیدMasonry Layout
افسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه دم دار شدن کانگورو
سالها پیش که هنوز تمام کانگوروها و خرسهای استرالیائی آدم بودند یک خرس کوچک استرالیائی و یک کانگورو چنان باهم دوست شده بودند که در یک شکارگاه باهم زندگی میکردند و باهم شکار میرفتند.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه آفرینش خورشید
وقتی تخم شترمرغ در هوا میچرخید و بهطرف آسمان میرفت به تودهی هیزمی برخورد کرد که توسط یکی از ساکنان ابرها به نام «نودنوت» از جنگلهای آسمان جمعآوری شده بود.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه کوتاهی بال شترمرغ
در زمانهای قدیم بال شترمرغها بهاندازهای دراز بود که با آن تا آسمان پرواز میکردند و بر فراز ابرها لانه میساختند. در یکی از روزها شترمرغی که از لابهلای ابرها به زمین مینگریست مشاهده کرد که در نیزار کنار تالابی لکلکهای زیادی جمع شدهاند
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: دشت تنها / مریم نشیبا
دشت بزرگ تنهای تنها کنار کوه نشسته بود. نه آهویی، نه سنجابی، نه درختی. فقط چند تا عقرب و مارمولک آنجا زندگی میکردن.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: وقت باریدن / مریم نشیبا
آسمان پر از ابر شده بود؛ ابرهای سیاه و پر سروصدا. یک تکه ابر بارانی هم کناری ایستاده بود؛ یک ابر بارانی کوچک. ابر بزرگ از راه رسید و گفت: آهای کوچولو برو کنار!
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: هفت خوان یونکارا
وقتی یونکارا به ریاست قبیلهی «کابلاری» رسید تصمیم گرفت که از سرزمین جد خود دیدن کند. نام جدش «بایاما» بود و در سرزمینی دورتر از غروبگاه خورشید زندگی میکرد.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه آویزان شدن روباه پرنده از درخت
در روزگاران قدیم روباه پرنده و سمندر دم خالمخالی باهم دوست صمیم بودند و در یک کپر زندگی میکردند و باهم شکار مینمودند. سمندر روزی به دوست خود گفت: من امروز میخواهم به نزد طایفهای از بومیان بروم...
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه بی دم شدن خرس استرالیائی
یک کانگوروی دمدراز در استرالیا بود و با یک خرس که او * هم دُم خیلی دراز داشت دوست صمیم بود و باهم در یک کپر زندگی میکردند. خشکسالی عجیبی بود و این دو دوست صمیم بر کنار گودال آب کمعمقی مسکن گزیده بودند.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: قصه هفت خواهران و عشاق حقیقی
در زمانهای قدیم بسیار قدیم آن دسته از ستارگانی که ما آنها را ثریا یا پروین* مینامیم و گاهی هم به آنها هفتخواهران میگوییم هفتتا دختر قشنگ یخین بودند.
بخوانید