شاهزاده ادوارد همیشه در قصر سلطنتی بود و اجازه نداشت بیرون برود. شاهزاده آرزو داشت مثل بچه های دیگر در خیابان بازی کند. برای همین، جایش را با تام گدا عوض کرد و نزدیک بود برای همیشه توی خیابان بماند و گدایی کند ...
بخوانید
مدیر ایپابفا داستان مصور نوجوان 0 15,607
شاهزاده ادوارد همیشه در قصر سلطنتی بود و اجازه نداشت بیرون برود. شاهزاده آرزو داشت مثل بچه های دیگر در خیابان بازی کند. برای همین، جایش را با تام گدا عوض کرد و نزدیک بود برای همیشه توی خیابان بماند و گدایی کند ...
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور کودکان 4 5,832
در روستای دورافتادهای، آسیابانی زندگی میکرد که خر پیری داشت. او از این حیوان برای بارکشی و سواری استفاده میکرد ولی حالا بعد از گذشت سالهای سال، حیوان زبانبسته ضعیف و ازکارافتاده شده بود
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان کوتاه 0 3,222
5 داستان کوتاه نوشته صادق چوبک ، نویسنده معروف بوشهری
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور نوجوان 0 6,651
آلیس کوچولو زیر یه درخت خوابش میبره و در عالم رویا میره به سرزمین عجایب ...
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور کودکان 3 27,099
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. درمیان جنگل انبوهی، یک کلبه کوچک و قشنگ بود که درختان بسیار بلند و سرسبزی دراطرافش روئیده بود. گلهای زیبا وبوته های وحشی هم به این منظره جالب، جلوه بیشتری میدادند.
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور نوجوان 0 9,993
طلسم جادوگر ، شاهزاده زیبا را به هیولایی زشت تبدیل کرده و تنها بوسه ای عاشقانه می تواند زیبایی گذشته او را بازگرداند...
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور نوجوان 2 3,607
یک روز سیندرلا گریه کرد و آرزو کرد ای کاش می توانست به مجلس جشن شاهزاده برود. فرشته مهربان آمد و آرزویش را برآورده ساخت ...
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور نوجوان 0 11,817
در این کتاب کوچولو، 5 قصه عامیانه کوتاه از جمله دوست بی وفا و چوپان دروغگو را می خوانیم...
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور کودکان 0 6,298
دیکی کوچکترین بچه خانواده اردکها بود. همه میگفتند که او جوجه خوشقیافهای است و هیچکس تابهحال پرهایی به زردی و نرمی پرهای کرکی او ندیده. اما دیگی کمی شیطان بود
بخوانیدمدیر ایپابفا داستان مصور کودکان 0 18,102
روزی هانسل و گرتل برای گردش رفتند به جنگلی که بسیار زیبا به نظر می آمد. آنها گلهای شقایق، بنفشه و تمشك می چیدند و به آواز مرغان خوشخوان جنگلی گوش می دادند و از تماشای ورجه فروجه سنجابها در روی درختان لذت می بردند.
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر