شاید این سؤال برای همه ما پیش آمده باشد: «چرا قصه می‌خوانیم؟» چرا چیزی بخوانیم که واقعیت ندارد یا اگر دارد، زمان آن گذشته و به خاطره‌ها پیوسته است.

هر نفر پنج سنگ کوچک برداشته آن‌ها را بالا می‌اندازد و با پشت دست می‌گیرد. هر کس سنگ بیشتری روی دستش ماند شروع‌کننده بازی است.

ابتدا هفت عدد سنگ را روی‌هم می‌چینند، سپس شرکت‌کنندگان به دو گروه مساوی تقسیم شده و به‌قیدقرعه، گروه آغازکننده را مشخص می‌کنند.

 شرکت‌کنندگان یارکشی کرده و به دو دسته تقسیم می‌شوند و به‌قیدقرعه، مشخص می‌کنند اول کدام گروه، وسط باشد.

شرکت‌کنندگان به دو گروه تقسیم شده به‌قیدقرعه یک تیم به‌عنوان داروغه و یک تیم به‌عنوان دزد انتخاب و یک محل را به‌عنوان زندان انتخاب می‌کنند. با اعلام آمادگی دو تیم، تیم دزد یه سرعت پراکنده می‌شوند و تیم داروغه باید افراد تیم دزد را گرفته و به زندان ببرند.

بازیکنان به دو دسته مساوی تقسیم شده و هر دسته ‌یک نفر را به‌عنوان سالار انتخاب می‌کنند. به‌قیدقرعه یک تیم نقش خرک و تیم دیگر نقش سوار را بازی می‌کنند.

لافند بازی یک بازی نمایشی عامیانه است که بیشتر در استان‌های شمالی کشور اجرا می‌شود. شکل حرفه‌ای این بازی، نیاز به تخصصِ و تمرین بسیار دارد.

از بین شرکت‌کنندگان، دو نفر از چابک‌ترین افراد به‌عنوان گرگ و چوپان انتخاب می‌شوند، بقیه افراد در نقش بره، پشت چوپان صف می‌کشند و لباس یکدیگر را زنجیروار می‌گیرند.

 شرکت‌کنندگان به دو گروه تقسیم شده و به‌قیدقرعه، تیم خرک و تیم پرنده را تشکیل می‌دهند. دو نفر از بازیکنان پرتوان تیم خرک، پشت‌به‌پشت خم شده و دست‌های هم را از میان پاهایشان می‌گیرند.

این بازی در نقاط مختلف، دارای نام‌های متفاوتی است. زمین بازی به شکل مستطیل انتخاب شده و یک‌طرف آن دایره‌ای ترسیم می‌کنند و در طرف دیگر، یک تیرک یا درختی نشان می‌شود.