Classic Layout

قصه کودکانه تام و جری در تمیز کردن خانه || ماجراهای موش و گربه 1

قصه کودکانه تام و جری در تمیز کردن خانه || ماجراهای موش و گربه

تام و جری مانند همیشه مشغول دنبال کردن هم بودند. آن‌ها سروصدای زیادی به راه انداخته بودند. در همین حال خانم خانه به‌آرامی آشپزخانه را تمیز می‌کرد و سرگرم برق انداختن کف آنجا بود.

بخوانید
کتاب قصه کودکانه تام و جری در ساحل دریا (12)

قصه کودکانه تام و جری در ساحل دریا || ماجراهای موش و گربه

تام یک گربۀ خاکستریِ خانگی است. او به شیطنت معروف است. جری، موش قهوه‌ای، لحظه‌ای از دست او راحت نیست. البته گاهی جری چنان تام را اذیت می‌کند که گربۀ خاکستری چاره‌ای جز تنبیه موش قهوه‌ای ندارد.

بخوانید
قصه کودکانه هدیه‌ای برای ملکه || زندگی یک حشره 2

قصه کودکانه هدیه‌ای برای ملکه || زندگی یک حشره

آن روز، سالروز تولد ملکه آتا بود. قصه کودکانه: همۀ مورچه‌ها جشن بزرگی گرفته بودند. ملکه هم با خوشحالی نشسته بود و مورچه‌ها هرکدام هدیه‌شان را با گفتن تبریک به او تقدیم می‌کردند. اما فیلیک در فکر بود.

بخوانید
کتاب قصه کودکان و نوجوانان عصر یخبندان (17)

قصه کودکانه عصر یخبندان || نجات بچه‌ی انسان

سالیان سال پیش، هنگامی‌که ماموت‌های پشمالو و ببرهای دندان خنجری بر روی کره‌ی زمین زندگی می‌کردند، سرمای شدیدی همه‌جا را فراگرفت. در آن روزهای سرد و وحشتناک، سنجابی، تنها بلوطش را محکم در آغوش گرفته و مراقب آن بود؛ زیرا غذا یافت نمی‌شد.

بخوانید
کتاب قصه کودکان عصر حجر سفر به دوران پارینه‌سنگی (11)

قصه کودکانه عصر حجر ، سفر به دوران پارینه‌سنگی

ساعت کاری اداره تمام شده بود. مسئول اداره درحالی‌که ساعت آفتابی‌اش را نگاه می‌کرد، با کشیدن دُم خروس، پایان وقت اداری را اعلام کرد. سرویس اداره که یک دایناسور بزرگ بود، آمادۀ سوار کردن کارمندان بود؛ اما فِرِد یک ماشین قشنگ داشت که با سنگ و چوب ساخته بود.

بخوانید
کتاب قصه کودکان و نوجوانان آناستازیا شاهزاده خانم روس (13)

قصه کودکانه آناستازیا شاهزاده خانم روس

در زمانی نه‌چندان دور، در سال ۱۹۱۶ نیکُلای تزار، امپراتور روسیه بود. همه در قصر مشغول برگزاری جشن‌های سیصدمین سالگرد پادشاهی رومانوف‌ها بودند. در آن شب، آناستازیا جوان‌ترین دختر نیکُلای مثل ستاره‌ها می‌درخشید.

بخوانید
قصه کودکانه افسانۀ کامِلوت || آرتور شاه و شوالیه‌های میزگرد 3

قصه کودکانه افسانۀ کامِلوت || آرتور شاه و شوالیه‌های میزگرد

«کِیلی» دختر کوچکی بود که با پدر و مادرش در سرزمین افسانه‌ای کامِلوت زندگی می‌کرد. «لیونل» پدر او یکی از بهترین شوالیه‌های کاملوت بود. سال‌ها پیش در سرزمین کامِلوت دودستگی و نفاق بیداد می‌کرد. مردم باهم متحد نبودند. حتی برادر با برادرش می‌جنگید.

بخوانید