سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدداستان کودکانه: مرغی که تخم طلا میگذاشت! || بدرفتاری ممنوع!
روزی روزگاری کشاورزی بود که همیشه از مرغهایش شکایت میکرد. چون آنها هرروز تخم نمیگذاشتند.
بخوانید
0 909
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,232
0 909
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,232
0 918
روزی روزگاری کشاورزی بود که همیشه از مرغهایش شکایت میکرد. چون آنها هرروز تخم نمیگذاشتند.
بخوانید0 163
همه میگفتند: «تمام راهها به رُم میرسد.» اما برای بِلا - زنگ کوچولو- این کار، خیلی ساده نبود. او بعدازظهر گذشته روستایش را ترک کرده بود و حالا در راه رفتن به رم بود.
بخوانید0 319
امروز یک روز کاملاً مخصوص است، چون بعدازظهر قرار است که در مدرسه جشن بگیریم!! اما از روی بدشانسی، لورنس وقتی از خواب بیدار شد، حالش خوب نبودا
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر