سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدداستان کوتاه «پنجره» / ابوالفضل یرافی
میکاییل روی صندلی چوبیاش، پشت میز مربعی جلا خورده، روبروی پنجره باز آپارتمان کوچک و بدون ظرافتش نشسته بود. چهرهاش مانند شهرش سرد بود. شهری پر جمعیت و کم نور و بدبو. شهری با مناظر تکراری.
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر

