سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: بندانگشتی
روزی روزگاری، دهقان فقیری بود که با همسرش در کلبهای زندگی میکرد. شبها دهقان کنار اجاق مینشست و آتش را باد میزد. همسرش هم در گوشهای مینشست و نخ میریسید. شبی از شبها دهقان به همسرش گفت: «چه بد است که ما بچه نداریم! خانهی بی بچه، خیلی ساکت است.
بخوانید