سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدقصه کودکانه: حلزونها / قبل از اینکه بدوید، ببینید اصلاً میتوانید راه بروید؟
روزی دو حلزون با سروصدای زیادی باهم دعوا میکردند. هرکدام از حلزونها فکر میکرد که از دیگری تندتر میدود.
بخوانید
0 932
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,238
0 932
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,238
0 355
روزی دو حلزون با سروصدای زیادی باهم دعوا میکردند. هرکدام از حلزونها فکر میکرد که از دیگری تندتر میدود.
بخوانید0 325
در زمانهای قدیم زن و شوهر مهربانی بودند که به همه کمک میکردند؛ اما غمگین بودند. چون هیچ بچهای نداشتند.
بخوانید0 582
زنی مرغی داشت که هرروز یک تخم میگذاشت و زن از این بابت خیلی خوشحال بود؛ اما کمکم طمع زن بیشتر شد. او تخممرغهای بیشتری میخواست.
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر