بنر دانلود نسخه اندروید سایت از کافه بازار

قصه‌های سندبادنامه و قابوسنامه

کتاب سِندبادنامه با نام‌های گوناگونی مانند: کتاب حکیم سندباد، داستان هفت‌وزیر و … نامیده می‌شده است.نصیحت نامه مشهور به قابوس‌نامه نیز کتابی است پندآموز در آیین زندگی، تألیف امیر عنصرالمعالی کیکاووس. داستان‌های آموزنده این مجموعه از جلد سوم کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب نوشته مهدی آذریزدی فراهم شده است.

قصه‌ آموزنده: دانش و پاداش || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-دانش-و-پاداش

یک روزی بود و یک روزگاری. یک روز پیرزنی پرسان پرسان به سراغ بزرگمهر حکیم آمد و در حضور جمعی که آنجا بودند مسئله‌ای پرسید. بزرگمهر فکری کرد و گفت: «نمی‌دانم. باید مطالعه کنم و فکر کنم و جواب مسئله را پیدا کنم.»

بخوانید

قصه‌ آموزنده: خلیفه و حاکم || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-خلیفه-و-حاکم

یک روزی بود و یک روزگاری. در روزگار قدیم، یکی از کسانی که از طرف خلیفه در شهری حاکم بود بنای ظلم و بیداد را گذاشت و همه‌ی سعی خود را به پر کردن جیب خود و جمع‌کردن مال گماشت...

بخوانید

قصه‌ آموزنده: جوانمرد بامعرفت || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-جوانمرد-بامعرفت1

یک روزی بود و یک روزگاری. در یک روز تابستان، در یک ده کوهستانی که ییلاق اهالی شهر بود برای یکی از عیاران کوهستان جشن «گل‌ریزان» بر پا کرده بودند و همه سرشناسان و پهلوانان و هنرمندان و عیاران را دعوت کرده بودند تا ساعتی به شادمانی بگذرانند.

بخوانید

قصه‌ آموزنده: نان و حلوا || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-نان-و-حلوا

یک روزی بود و یک روزگاری. در یکی از روزهای زمستان، یکی از علمای معروف برای نماز ظهر به مسجد رفت و در صحن مسجد قدری در آفتاب ایستاد تا گرم شود و در کنار آفتاب چهار پسربچه از شاگردان بازار نشسته بودند و ناهار می‌خوردند.

بخوانید

قصه‌ آموزنده: گواهی درخت || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-گواهی-درخت

یک روزی بود و یک روزگاری. مردی صد سکه طلا به کسی قرض داده بود و سند نگرفته بود و وقتی مطالبه کرد بدهکار حاشا کرد و گفت: «چه حسابی؟ چه کتابی؟» ناچار مدعی پیش حاکم رفت و شکایت کرد.

بخوانید

قصه‌ آموزنده: شیر و آب || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-شیر-و-آب

یک روزی بود و یک روزگاری. یک مرد گله‌دار بود که هزار گوسفند داشت و آدم نادرستی بود که حلال را از حرام نمی‌شناخت؛ اما چوپانی که برای گوسفندان او شبانی می‌کرد پارسا و درستکار بود.

بخوانید

قصه‌ آموزنده: تجارت و سخاوت || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-تجارت-و-سخاوت

یک روزی بود و یک روزگاری. یک مرد بازرگان بود که با یک بقال در بازار حساب جاری داشت. جنس‌هایی به بقال فروخته بود و پول‌هایی گرفته بود و هر وقت اجناس خرد و ریز لازم داشت به بقال سفارش می‌داد

بخوانید

قصه‌ آموزنده: نیکوکار گناهکار || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-نیکوکار-گناهکار

یک روزی بود و یک روزگاری. در روزگار قدیم پیرمرد مسلمان و دانشمندی در شهر بخارا زندگی می‌کرد که او را خواجه‌ی بخارایی می‌نامیدند. یک روز خواجه مال و ثروت خود را حساب کرد و دید مستطیع شده...

بخوانید