یک روز یک لک لک نامه رسان یک بچه فیل گوش دراز را به سیرک آورد. اسم این بچه فیل دامبو بود و گوش هایش خیلی دراز بود. آنقدر دراز که می توانست با گوش هایش پرواز کند ...
بخوانیدقصه کودکانه: دماغ سوخته! / عاقبت دزدی از زنبورها
آقاخرسه توی غارش خوابیده بود که خانم خرسی بیدارش کرد تا بره دنبال غذا. اما روباه حیله گر اونو فریب داد تا بره عسل زنبورها رو بدزده و این هم عاقبتش ...
بخوانیدمجموعه قصه های شاهزاده موطلایی / جلد 32 کتابهای طلایی برای نوجوانان
شاهزاده موطلایی از آن دسته شاهزاده ها بود که وقتی بچه بود گم شد و هیچکس نمی دانست که شاهزاده است. اما بالاخره موفق شد با دختر پادشاه عروسی کند و یک شاهزاده واقعی شود ...
بخوانیدداستان تمثیلی و آموزنده: خیر و شر / قصه ای تازه از کتاب های کهن برای نوجوانان
خیر و شر دو دوست بودند که از کودکی با هم در ارتباط بودند اما شر همیشه از خیر کینه به دل داشت چون شر همیشه بد بود و خیر همیشه خوب بود و همه او را دوست داشتند. تا اینکه یک روز خیر و شر با هم همسفر شدند ...
بخوانیدقصه آموزنده: خرگوش ها / وحدت رمز پیروزی بر دشمن
خرگوش های جنگل از دست آزار و اذیت های روباه حیله گر در عذاب بودند. روباه بچه هایشان را می خورد و هیچکس جرئت مبارزه با روباه را نداشت تا اینکه یک روز خرگوش پیر نقشه بزرگی برای شکست روباه کشید ...
بخوانید