کتاب-قصه-صوتی-میهمان-های-ناخوانده

قصه صوتی: میهمان های ناخوانده || من که واق و واق می‌کنم برات

+52
-6

کتاب قصه صوتی کودکانه

مهمان های ناخوانده

من که واق و واق می‌کنم برات

متن این داستان را در این صفحه بخوانید: اینجا

مجموعه قصه - باهم زندگی کنیم-مهمان های ناخوانده-سایت ایپابفا

آغاز داستان:

در يك ده كوچك ، پیرزنی زندگی می کرد.

این پیرزن، يك حياط داشت قد يك غربیل که يك درخت داشت قد يك چوب کبریت.

پیرزن، خوش قلب و مهربان بود، بچه ها خیلی دوستش داشتند.

يك روز غروب، وقتی آفتاب از روی ده پرید و خانه ها تاريك شد ، پیرزن چراغ را روشن کرد گذاشت روی تاقچه . چادرش را انداخت سرش، رفت دم در خانه که هوایی بخورد، آشنایی ببیند، دلش باز بشود.

00:00
00:00

 

 

 

(این نوشته در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ بروزرسانی شد.)

+52
-6


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

***