قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-سیلاب

قصه آموزنده داوینچی: سیلاب / نباید بیش ازآنچه در قدرتمان است، بخواهیم

قصه آموزنده داوینچی

سیلاب

نویسنده: لئورناردو داوینچی

(نویسنده، نقاش و مخترع ایتالیایی)

مترجم: لیلی گلستان

برگرفته از کتاب: قصه ها و افسانه ها

جداکننده متنz

به نام خداسیلابی بسیار جاه‌طلب، درحالی‌که فراموش کرده بود که آبش را از باران و جویبارها می‌گیرد، هوس کرد خودش را به‌اندازه‌ی یک رودخانه بزرگ کند. سرکش و پرخروش، کناره‌هایش را با پائین و بالا بردن و سرازیر کردن گود کرد. شن‌ها را غلطاند. سنگ‌ها را با خود برد.

چون تمام سنگریزه‌ها و سنگ‌ها را به کناره‌هایش ریخته بود، تنگ‌تر شد و مجبور شد که راهش را کج و مسیرش را عوض کند.

نفهمیدیم که از این راه کج کردن خوشش آمد یا نه، چون وقتی باران بند آمد، او هم خشک شد.

«اگر نخواهیم که مقام و منزلتمان را از دست دهیم،
نباید بیش ازآنچه در قدرتمان است، بخواهیم.»

***



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *