تبلیغات لیماژ بهمن 1402
داستان آموزنده کودکان دوستی کشاورز و مار (6)

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب

داستان آموزنده کودکان

دوستی کشاورز و مار

عاقبت دوستی با افراد ناباب

برگرفته از داستان های مرزبان نامه
نویسنده: آزیتا بالازاده نسودی
تصویرگر: مسعود شعبان نژاد

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب 1

به نام خدا

یکی بود، یکی نبود. در روزگاران قدیم کشاورزی بدون هیچ رفیقی، تنها زندگی می‌کرد. در یکی از روزها که کشاورز به سرکشی مزرعه اش در دامنه ی کوه رفته بود، ماری را زخمی پیدا کرد. از آن روز، بیشتر وقت خود را کنار آن مار می‌گذراند و به او محبت می‌کرد. کشاورز با خود می‌اندیشید که مار بهترین دوست و همنشین اوست و دیگر احتیاجی به دوست خوب و باوفا ندارد.

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب 2

مار هم که وابستگی کشاورز را به خود دیده بود تا او را می‌دید از سوراخ بیرون می‌آمد و برای اینکه نظر کشاورز را به خودش جلب کند روی زمین می‌غلتید و بازی می‌کرد. وقتی کشاورز غذا می‌خورد مار هم کنار او می نشست و از خورده های غذای او که بر روی زمین می‌ریخت، می‌خورد.

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب 3

خلاصه یک روز که مثل همیشه کشاورز پیش مار رفت، دید که از سرمای شدید هوا، مار سُست و بیهوش گوشه ای افتاده است. به یاد دوستیها و خاطرات گذشته افتاد، دلش برای مار سوخت. با خودش گفت: «باید کاری بکنم تا این بیچاره حالش خوب شود. او دوست با وفای من است.»

مار را در کیسه ای انداخت و جلوی گردن خرش آویزان کرد تا از گرمای نفس کشیدن خر، مار گرم شده و به هوش بیاید. خر را همانجا به درختی بست و خودش برای روشن کردن آتش به دنبال چوب رفت.

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب 4

یک ساعتی گذشت و گرمای نفس کشیدن خر، مار را از بیهوشی در آورد و حالش خوب شد. مار که به خودش آمد، آن ذات بدِ پنهانی اش او را وسوسه کرد و دهان خر را نیش زد. حیوان بیچاره از شدت زهر درجا مرد. مار هم فوراً فرار کرد و به سوراخش پناه برد.

داستان آموزنده کودکان: دوستی کشاورز و مار || دوستی با افراد ناباب 5

کشاورز از همه جا بی خبر با هیزم برگشت. ولی دید که خرش بی جان بر روی زمین افتاده است. فهمید کار مار بوده و تازه آن موقع به اشتباه خود پی برد که این همه نیکی و محبتی که در حق مار کرده همه بیهوده و بی فایده بوده است.

بله بچه های عزیز! دوستی با افراد بدسرشت، همیشه بدی و آسیب برای انسان دارد. ما باید در انتخاب کردن دوستانمان دقت کنیم تا از طرف آنها دچار دردسر و سختی نشویم.

the-end-98-epubfa.ir



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=33611

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *