قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-تور

داستان آموزنده تور / با اتحاد می توان بر مشکلات پیروز شد

داستان آموزنده داوینچی

تور

گاهی اوقات، تنبیه کردن لازم است.

ـ نویسنده: لئورناردو داوینچی
(نویسنده، نقاش و مخترع ایتالیایی)
ـ مترجم: لیلی گلستان
ـ برگرفته از کتاب: قصه ها و افسانه ها

به نام خدا
آن روز هم مثل همیشه، وقتی تور از رودخانه برگشت، پر از ماهی بود. ماهی ریشدار، ماهی قنات، مارماهی، ماهی لجنزار، ماهی سفید قنات و مارماهی دریایی، همه می‌رفتند تا سبدهای ماهیگیران را پر کنند؛ و آن زیرها، زیر آب رودخانه، آن‌هایی که زنده مانده بودند، خشمگین، از ترس تکان نمی‌خوردند.

تمام ماهی‌های یک خانواده به بازار عرضه شده و دسته‌های زیادی از ماهی‌های یک جنس در تور گرفتار آمده بودند تا زندگیشان را در ماهیتابه‌ای پر از روغن داغ به پایان برسانند

باید کاری می‌کردند، اما چه‌کاری؟ چند ماهی جوان رودخانه پشت صخره‌ای پنهان شدند و شروع به مشورت کردند. آن‌ها گفتند:

– این مسئله ایست که به زندگی و مرگ ما ارتباط دارد. این تور را هرروز به آب می‌اندازند و هر بار هم برای رد گم کردن به نقطه‌ای دیگر می‌برندش و دارند رودخانه را از ماهی خالی می‌کنند. تا آخرین ماهی را صید نکنند، راحت نمی‌نشینند. بچه‌های ما حق زندگی کردن دارند و اگر نخواهیم بمیریم باید کاری کنیم تا از این مصیبت نجات یابیم.

در این موقع یک ماهی لجنزار که تازه از راه رسیده بود گفت:

– چکار می‌توانیم بکنیم؟

ماهی‌های رودخانه باهم جواب دادند:

– باید تور را از بین ببریم.

این تصمیم قهرمانانه توسط یک مارماهی دریایی تندرو به تمام ماهی‌های دریا خبر داده شد و آن‌ها را دعوت کرد تا فردا صبح در مردابی که اطرافش را بیدهای بزرگی گرفته بودند، جمع شوند

فردا صبح، هزاران ماهی در اندازه و سن‌های مختلف به دورهم جمع شدند تا جنگ بر ضد تور را اعلام کنند.

یک ماهی قنات که بسیار حیله‌گر بود و تا آن‌وقت دو بار گرفتار تاروپودهای تور شده بود و هر دو بار هم خود را رهانیده بود ریاست گروه را به عهده گرفت و رهبر عملیات شد. ماهی قنات گفت:

– خوب مواظب باشید. تور به‌اندازه‌ی رودخانه پهن است و هر گره از داخل تور بسته شده و به هر گره یک تکه سرب بسته‌اند تا آن را به ته آب بکشانند. باید به دو گروه تقسیم شوید: یک گروه سرب‌ها را بر خواهند داشت و آن را تا سطح آب خواهند آورد و گروه دیگر گره‌های خارجی را از هم باز خواهند کرد. مارماهی‌ها با دندان‌هایشان طناب‌هایی که تور را به دو طرف رودخانه وصل کرده، پاره خواهند کرد و مارماهی‌های دریایی می‌روند تا ببینند تور در کدام محل پرتاب شد.

مارماهی‌های دریایی رفتند و دیگران هم به دو گروه تقسیم و در طول شیب رودخانه پراکنده شدند. ماهی‌های رودخانه برای آن‌هایی که کم‌جرئت بودند، پایان غم‌انگیز زندگی دوستانشان را یادآوری می‌کردند تا آن‌ها هم جرئت همکاری با دیگران را پیدا کنند.

ماهی سفید پیر قنات، آن‌ها را تشویق می‌کرد که سعی کنند در دام تور گرفتار نشوند. چون دیگر هیچ‌کس تور را از ساحل بیرون نخواهد کشید. مارماهی‌های دریایی از مأموریت خود برگشتند، تور در هزار متری آنجا پهن شده بود. باری، وقتی همه‌ی ماهی‌ها دوباره جمع شدند، انبوه عظیمی را تشکیل دادند و همه به دنبال ماهی سفید پیر قنات راه افتادند. ماهی سفید قنات گفت:

– مواظب باشید، جریان آب ممکن است شما را داخل تور بیندازد. برای اینکه جریان شما را نکشاند، بالچه‌هایتان را تکان دهید!

در سایه‌روشن زیر آب، تور از دور پیدا شد. با دیدن تور خشم ماهی‌ها زیادتر شد و حمله را شروع کردند. تور از عمق رودخانه بالا آورده شد. طناب‌هایی که آن را به دو طرف رودخانه وصل کرده بود، پاره شد و گره‌های تاروپود از هم باز شدند، ماهی‌های خشمگین بدون خستگی کار می‌کردند و هرکدام تکه‌ای از تور را می‌کشید.

آن‌قدر کارشان را خوب انجام دادند که تور در زیر هجوم ماهی‌ها پاره شد و آن‌ها آزادی‌شان را به دست آوردند.

درسی که ماهیگیر از ماهی‌ها گرفت این بود:
«اتحادِ سازنده، قدرت است.»

***



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *