یک روز صبح پسری از خواب بیدار شد و صدای آواز زیبایی را شنید. پسرک برای یافتن منبع آواز به راه می افتد و خودش هم به بخشی از آواز تبدیل می شود.
بخوانیدقصه کودکانه «سفر در جنگل» – آشنایی با حیوانات جنگل
بچه ها، شما هم دوست دارید یک باغ وحش پراز حیوانات وحشی داشته باشید؟ پس این قصه کوتاه را بخوانید...
بخوانیدداستان «تارزان» ماجراهای پسر جنگل در میان خانواده گوریل های مهربان
یک روز صدای گریه یک بچه کوچولو در جنگل پیچید. پدر و مادر این بچه بخاطر طوفان به اعماق جنگل پناه اورده بودند. یک گوریل مهربان بچه کوچولو را بزرگ کرد و اسمش را تارزان گذاشت. و حالا ماجراهای تارزان در کتاب جنگل ....
بخوانیدقصه کودکانه جوجه تنبل – در نکوهش تنبلی
بچه ها تنبلی کار خیلی بدیه! قصه این جوجه تنبل را بخوانید تا بفهمید که هر کس خودش باید کار خودش را انجام دهد و کارش را به دوش دیگران نیندازد ...
بخوانیدقصه فانتزی پیتر پان: قصه های کودکانه والت دیزنی
پیتر پان یک پسر رویایی است که در جزیره نانکا زندگی می کند. او با چند بچه دیگر دوست می شود و آنها را با خود به جزیره اش می برد و ماجراهی زیادی برایشان اتفاق می افتد...
بخوانیدداستان آموزنده پسرک چشم آبی – رضا به قضای خدا
پسرک چشم آبی هم چشمان آبی زیبایی دارد و هم دنیا را به رنگ آبی می بیند. در نگاه او همه چیز آبی رنگ است، حتی خروسش. پدر و مادرش او را پیش بابا زکریا که یک طبیب سنتی است می برند اما او دوست دارد همه چیز را آبی ببیند....
بخوانیدقصه کودکانه و آموزنده بابابرفی: عمر گران می گذرد خواهی نخواهی
یک روز زمستانی بچه ها یک آدم برفی می سازند. بعد در عالم رویا از آدم برفی می خواهند که نانوا بشود و نان بپزد. روز بعد که بچه ها به دیدن آدم برفی می روند می بینند آدم برفی سرجایش نیست...
بخوانید