روزی روزگاری در زمانهای خیلی قدیم، تولهسگ کوچولویی بود به اسم «پوچی» که با فقر و سختی زندگی میکرد. بعضی وقتها سه روز میگذشت و پوچی چیزی برای خوردن پیدا نمیکرد.
بخوانیدTimeLine Layout
اردیبهشت, ۱۴۰۰
-
۱۰ اردیبهشت
قصه صوتی کودکانه: زمستان زیر آب های دریاچه || با صدای مریم نشیبا
ماهیهای زیر دریاچه هر روز از نوری که از خورشید به زیر آب میتابید لذت میبردند و بازی میکردند. اما زمستان از راه رسید.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه مصور کودکانه: نیموجبی به پایتخت میرود
روزی روزگاری، پیرمرد و پیرزنی در دهکدهای کوچک و زیبا زندگی میکردند. آنها فرزندی نداشتند و برای همین، هرروز و شب دعا میکردند و از خدا میخواستند که به آنها فرزندی هدیه کند.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: شوخی سیزده به در
سیزده به در روزی است که ما با مردم شوخی میکنیم. پُل از اینکه میتواند در این روز با مردم شوخی کند خیلی خوشحال است.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: روباه و زاغ و قالب پنیر
زاغ سیاه و بزرگ و خیلی مغروری، چندین روز بود که مرد پنیر فروش را زیر نظر داشت. او همه نوع پنیر با اندازهها و شکلهای مختلف میفروخت.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: بیایید لِی لِی بازی کنیم!!
خانم داوکینز تصمیم گرفت از هوای خوب استفاده کند و تمام کاشی های پیادهروی جلوی باغچه را بشوید. او از کارش خیلی هم راضی بود!
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه و آموزنده: اسب و گرگ
هنگام بهار، اسبها اسطبل خود را ترک میکنند و بیشترِ وقت خود را در فضای باز میگذرانند. در این زمان، یک گرگ گرسنه که در اطراف میگشت شانس آورد و یک اسب زیبا دید.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
بازی های خانگی برای کودکان
بازیهای خانگی اگرچه ساده است اما حسابی بامزه و سرگرمکننده است.
بخوانید -
۱۰ اردیبهشت
قصه کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز
در روز گاری دور، پسر فقیری به نام جک با مادرش در روستا زندگی میکرد. یک روز مادر از جک خواست تا به بازار برود و گاوشان را بفروشد.
بخوانید