سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدقصه کودکانهی: عصای پدربزرگ || بازی های خطرناک نکنیم
روزی از روزها آقا کوچولو داشت توی اتاق بازی میکرد. با چی بازی میکرد؟ با یک چوب کوچک که از توی حیاط آورده بود.
بخوانید0 827
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,223
0 827
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,223
0 3,649
روزی از روزها آقا کوچولو داشت توی اتاق بازی میکرد. با چی بازی میکرد؟ با یک چوب کوچک که از توی حیاط آورده بود.
بخوانید0 427
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. سالها پیش در یک روستا یک خاله مهربان بود که یک خروس داشت. خروس، خاله مهربان را خیلی دوست میداشت. خاله مهربان هم خروس را خیلی دوست میداشت.
بخوانید0 13,607
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. روزی و روزگاری، خانم بزیای میخواست آش بپزد و همسایههایش را به مهمانی دعوت کند.
بخوانید