سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدافسانهی دختر بدون دست / قصهها و داستانهای برادران گریم
روزگاری، آسیابانی بود که روز به روز فقیر و فقیرتر میشد. سرانجام غیر از آسیاب و درختی در پشت آسیاب چیزی برایش باقی نماند.
بخوانید0 852
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,226
0 852
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,226
0 1,147
روزگاری، آسیابانی بود که روز به روز فقیر و فقیرتر میشد. سرانجام غیر از آسیاب و درختی در پشت آسیاب چیزی برایش باقی نماند.
بخوانید0 319
روزی روزگاری، کفشدوزک و مگسی باهم زندگی میکردند. آنها نوشیدنیها و سرکههایشان را در پوست تخم مرغ نگه میداشتند.
بخوانید0 883
زن فقیری بود که از تولد پسر کوچکش بسیار خوشحال بود. پسرک خالی بر پیشانی داشت، برای همین پیش بینی میکردند که در چهارده سالگی با دختر پادشاه ازدواج کند.
بخوانید