سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیدداستان آموزنده کودکان: پسری که از شب نمیترسد!
همهجا تاریک است و من هیچچیز را نمیبینم. من نمیدانم چه چیزی اینجا، آنجا، یا هر جای دیگر هست. اما... صبر کن. من میتوانم شبها هم شجاع باشم.
بخوانید
0 901
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,232
0 901
سرود زیبای رفیق شهیدم با صدای: ابوذر روحی
بخوانیددیدگاهها برای فهرست قصه های کودکان بسته هستند 1,232
0 432
همهجا تاریک است و من هیچچیز را نمیبینم. من نمیدانم چه چیزی اینجا، آنجا، یا هر جای دیگر هست. اما... صبر کن. من میتوانم شبها هم شجاع باشم.
بخوانید0 394
زمستانِ سرد همهجا را فراگرفته بود. مردان روستای علیآباد در این برف و یخبندان روزها هم در خانه بودند و تمامِ وقت زیر کرسی روزگار میگذراندند. زنها از صبح زود برمیخاستند و گاوهای شیرده را میدوشیدند و شیر داغ میکردند تا ماست درست کنند.
بخوانید0 1,048
در یک مزرعه، گنجشکی زندگی میکرد. لانهاش در آلاچیقی که وسط مزرعه بود و سقف آن از سایههای سبز گندم پوشیده شده، قرار داشت و با خورشید خانم همیشه دربارۀ زیبایی مزرعه و شقایقهای آن حرف میزد.
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر