ایپاب‌فا: داستانت رو منتشر کن!
نویسنده خودت باش!
ایپاب‌فا: داستانت رو منتشر کن!
نویسنده خودت باش!

Author: mamin

ژانویه 25, 2023 شنوای دید

با دیدن سرباز کنار درب، دریافتم که جلوی بانک هستم.تنها بودم. برایم عجیب بود. صبح بود. خیلی شلوغ نبود. از…

ژانویه 25, 2023 بیمار کاغذ

مرد جلوی باجه ترخیص بیمارستان گریه میکرد. به محض اینکه اشک هایش از چشمش بیرون میغلتید، فوری آن را با…