یک روز غروب راوی، سنجابی را دید که با بچهاش روی شاخه درخت انبه نشسته بودند. آن دو سرگرم خوردن انبۀ رسیدهای بودند. راوی سنگی برداشت و بهطرف مادر و بچهاش انداخت...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : حیوان آزاری
داستان مصور کودکانه: آتش در گندمزار || مجازات حیوان آزاری
یک روز صبح، وقتی مرد کشاورز، به لانه مرغ و خروسها رفت، تا به آنها آب و دانه بدهد، دید که درِ لانه باز است و از مرغ و خروسها خبری نیست. او فکر کرد که روباهی آمده و مرغ و خروسهای او را دزدیده است.
بخوانیدداستان کودکانه آموزنده: الاغ پیر و گرگ ها / حمله سگ ولگرد به خر بیچاره
روزی روزگاری در دهکده ای الاغی به دنیا آمد. همه الاغ را دوست داشتند. مرد ثروتمندی الاغ را برای پسرش خرید . اما دست سرنوشت چیز دیگری برای الاغ قصه ما نوشته بود که چندان خوشایند نبود. خلاصه این قصه این است که: باید حق خود را بگیریم چون: حق گرفتنی است، نه دادنی!
بخوانید