داستانی قدیمی در مورد فداکاری های فلورانس نایتینگل
بانوی چراغ به دست

مطلالعه آنلاین منابع داستانی همچون داستان کوتاه ،رمان و منابع غیر داستانی همچون مطالب علمی و مستند
داستانی قدیمی در مورد فداکاری های فلورانس نایتینگل
من نمیدانستم خر چطور توی گل گیر میکند. اما خودم یکی دو بار توی گل گیر کرده بودم. احساس کردم پدر چه خوب وضع مرا درک کرده. با خوشحالی دفتر را برداشتم و رفتم کنار او. آن روز درس تازهای داشتیم که تا آن هنگام حتا نامش هم به گوشم نخورده بود. مشق را میفهمیدم […]
سیاه مانند عروسک مومی که واکسش زده باشند با چهرهی فرسودهی رنجبرده اش کنار منقل وافور و بتر عرق چرت میزد. چشمانش هم بود. لبهایش مانند دو تا قلوه روهم چسبیده بود. رختش چرب و لجن مال بود. موهای سرش مانند دانههای فلفل هندی به پوستش چسبیده بود. رو موهایش گل و لجن نشسته بود. […]
روی خودم نیاوردم، سلام علیک کردم و رفتم تو، از هشتی گذشتم، توی حیاط، بچه ها که تازه از خواب بیدار شده بودند و داشتند لب حوض دست و رو میشستند، پاشدند و نگام کردند. من نشستم کنار دیوار و بقچهمو پهلوی خودم گذاشتم و همونجا موندم . عزیز خانوم دوباره پرسید: “راس راسی خانوم […]
دو مامور تفنگ به دست، گیله مرد را به فومن میبردند. او پتوی خاکستری رنگی به گردنش پیچیده و بستهای که از پشتش آویزان بود، در دست داشت. بیاعتنا به باد و بوران و مامور و جنگل و درختان تهدید کننده و تفنگ و مرگ، پاهای لختش را به آب میزد و قدمهای آهسته و […]
چنان بود یک چند و اکنون چنین عرض دارم: یه غروب که بهشت پیش چشمم خوار بود و خورده بودم تا اینجا، لول از لعل و پیاله از کافه سوکیاس چارمحالی زدم بیرون و افتاده بودم به دراز ره شط و “فلک ناز” میخوندم که دیدم طیب اهواز چی گرازی که ندونه تله پیش پاشه، […]
نوحه خوانها پیشخوانی میکردند. جوان بودند، چپیه بر سر و عبا بر دوش داشتند و عقال سیاهشان کهنه و زده بود. میان آواز با هم گفت و شنودی داشتند و چشمهای فضولی که، از زیر چپیه، میان جمعیت دور میدان دودو میزد. موقع خواندن با دست به این طرف و آن طرف اشاره میکردند و […]
– کره خر! یواشتر. و دویدم به طرف پلکان بام. ماهیها را خیلی دوست داشت. ماهیهای سفید و قرمز حوض را. وضو که میگرفت اصلا ماهیها از جاشان هم تکان نمیخوردند. اما نمیدانم چرا تا من میرفتم طرف حوض در میرفتند. سرشانرا میکردند پایین و دمهاشان را به سرعت میجنباندند و میرفتند ته حوض. این […]
گرد آوری و ترجمه : مهندس وحید بهروان مقدمه : بسیاری از کوهنوردان , طبیعت کردان و بیابان نوردان در طول سفر در طبیعت با عقربها مواجه میشوند عقربها جانوران شگفت انگیز و مرموزی هستند که شبها به آرامی به فعالیتهای زیستی خود میپردازند .این بندپایان با وجودی که بسیار ترسناک و تنفر آور به […]
مجموعه بچه های بدشانس جلداول شروع ناگوار نویسنده :لمونی اسنیکت فصل اول اگر دوست دارید داستانهایی را بخوانید که پایان خوشی دارند، بهتر است کتاب دیگری در دست بگیرید. این کتاب ، پایان خوش که ندارد، هیچ ، آغاز خوشی هم ندارد. وانگهی آن وسطها هم ماجرای چندان خوشی اتفاق نمیافتد. دلیلش هم این است […]
آشنایی با نویسنده: جیمز گراهام بالارد J.G. Ballard (١۵ نوامبر ١٩٣٠ – ١٩ آوریل ٢٠٠٩) رمان و داستان کوتاه نویس انگلیسی، و یکی از چهره های برجسته ی جنبش موج نو در ژانر علمی تخیلی است . شناخته شده ترین کتاب های وی عبارتند از تصادم (١٩٧٣) که دیوید کروننبرگ فیلمی از آن اقتباس نموده ، […]